۲۴ بهمن ۱۳۹۶

فوتبال علیه دیکتاتوری: استادیوم‎های ایران کانون التهاب و اعتراض

- اعتراض‎های ضدحکومتی در استادیوم‎های فوتبال ایران به اوج خود رسیده است.
- همزمان با اعتراضات سراسری دی‎ماه هزاران تماشاگر معترض علیه سیاست‎های نظام و شخص علی خامنه‎ای شعار داده‌اند.
- فوتبال ایران این روزها کانون انتقاد و اعتراض علیه مسئولان جمهوری اسلامی شده و محبوبیت برخی فوتبالیست‎ها سبب شده تا اعتراضات آنها در رسانه‌ها شنیده شود.

کیهان لندن- فوتبال در جوامعی که تحت سیستم‎های دیکتاتوری اداره می‎شوند به مرور شکل خاصی می‎گیرد و عموماَ مشخصه‎های مشترک در آنها بروز می‎کند.
لئو یاشین دروازه‌‏بان افسانه‎ای شوروی سابق در اواخر دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی و در  اوج جدال‎ شرق و غرب، روزهایی که کمونیست‎ها تشنه موفقیت اسطوره‎های خود در میادین ورزشی بودند
شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در چنین کشورهایی به نحوی است که آثار شیوه‎های استبدادی اداره جامعه مانند «فضای بسته سیاسی»، «نبود آزادی بیان و نداشتن رسانه‎های آزاد»، «سرکوب اعتراضات مدنی»، «ناتوانی بخش خصوصی در اقتصاد» و بسیاری شاخص‌های دیگر در همه ابعاد فوتبال از ساختار مدیریتی در فدراسیون‌‌ها و اتحادیه گرفته تا وضعیت باشگاه‌ها و شرایط بازیکنان و مربیان و موقعیت و رفتار تماشاگران تاثیرات انکارناپذیر می‌گذارد.
این روزها متن و حاشیه فوتبال ایران پر از ویژگی‌هایی است که بخش زیادی از آنها از یک سو یادآور کمیت و کیفیت فوتبال در واپسین سال‎های حکومت‎های دیکتاتور مثل معمر قذافی در لیبی و صدام حسین در عراق است و از سوی دیگری نشانگر وضعیت فدراسیون‎ها، تیم‎ها و هواداران فوتبال در سال‌های منتهی به انقلاب‌های مخملی و رنگین شرق اروپا. فوتبال هم در ایران امروز بی‌شباهت به وضعیت فوتبال در شوروی و اقمار آن نیست در آن روزهایی که در آستانه‌ی فروپاشی قرار گرفته بودند.
سایمون کوپر در کتاب «فوتبال علیه دشمن» می‎نویسد: «در جوامعی مثل لیبی و در گذشته صدام حسین، که مطبوعات آزاد و اعتراض قانونی وجود ندارد و کمتر خبرنگاران خارجی حضور دارد، فوتبال می‎تواند مسائل پنهانی را آشکار کند.»
فوتبال ورزشی جذاب و پرطرفدار است که خیلی از سیاستمداران را با اهداف مختلف به خود جلب می‌کند و اتفاقاَ در بسیاری موارد برای آنها سودبخش بوده است.


خوش و بش عدی (چپ) پسر ارشد صدام حسین، رییس جمهور پیشین عراق پس از پایان بازی فوتبال بین تیم ملی جوانان عراق و نپال در بغداد هفتم ژوئیه ۱۹۹۸

الاغ شماره ۱۰پوش و اعتراض به قذافی‌های دیکتاتور
قذافی و خانواده‎اش عاشق فوتبال بودند و از این میان پسرش سعدی القذافی بیش از سایرین به فوتبال علاقمند بود. او هم در باشگاه‎های ایتالیا فوتبال بازی کرد و هم وارد عرصه تیم‌داری شد و پول نفت لیبی را به فوتبال به ویژه تیم‎های تحت مدیریت‎اش تزریق کرد.
تیم‌های تحت مدیریت خانواده‌ی قذافی به نوعی نماد حکومت شناخته می‎شدند. استادیوم‎ها معدود اماکنی بودند که با توجه به کثرت جمعیت و امکان تشویق‎های دسته‌جمعی و کاهش توانایی کنترل‌های پلیسی، امکان اندکی اعتراض هنوز در آنها وجود داشت.
استادیوم‎ها فرصتی برای مخالفان قذافی می‎شد تا زیر سایه سرودها و هم‌خوانی‎ها، او و خانواده‎اش را به باد انتقاد بگیرند. در یکی از همین بازی‎ها آنها الاغی را با پیراهن شماره ۱۰ به زمین مسابقه فرستادند و همه فهمیدند منظور آنها «سعدی» پسر قذافی است که در آن تیم پیراهن شماره ۱۰ می‎پوشید. او گرچه بازیکن خوبی بود و بازوبند کاپیتانی تیم ملی لیبی را می‎بست اما پسر قذافیِ دیکتاتور بود. پایان بازی تیم‎های باشگاهی لیبیایی که طرفداران زیادی داشتند فرصتی برای اعتراض علیه حکومت بود.


سعدی پسر قذافی چند سالی در سری (A) فوتبال ایتالیا بازی کرد و پس از آن به تیم‎داری مشغول شد

دیکتاتورها از فوتبال به عنوان ابزاری برای کسب اعتبار استفاده می‎کنند. همچنان که در جمهوری اسلامی فوتبال نه تنها یک ورزش بلکه فرصتی برای بسیج افکار عمومی است. زیر سایه کمبود امکانات تفریحی و ورزشی که در استقبال گسترده توده ضعیف مردم از تماشای فوتبال تاثیر زیادی دارد، حکومتی‎ها از چنین محیطی برای مقاصد سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی خود بهره می‎برند.
در ایران نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهرها و سیاستمداران برای پیوستن و عضویت در هیات مدیره‎های تیم‎های فوتبال سر و دست می‎شکنند.
رونق تیم‎های نظامی و امنیتی؛ درخشش باشگاه‎های وابسته به صنایع سنگین
خانواده صدام نیز که به ورزش علاقمند بودند حتی «المپیک صدام» برگزار می‎کردند و چون بازار استقبال از فوتبال در بین مردم داغ بود، آنها فرصت داشتند تا با وجود انبوه گرفتاری‎ها و ترس‌ها به استادیوم‌ها بروند و تیم‎های نظامی مثل «پلیس» و «نیرو هوایی» و «ضدهوایی» را تشویق کنند.
تجربه چنین شرایطی فقط خاص فوتبال در خاورمیانه نیست. دو سه دهه پیش فوتبال در کشورهای «بلوک شرق» مثل شوروی، یوگسلاوی، چکسلواکی، مجارستان، لهستان، یوگسلاوی و رومانی هم شرایط مشابهی داشت و به طور کل ورزش یک جبهه‎ی موثر برای دفاع از ایدئولوژی و رقابت میان کمونیسم و نظام سرمایه‎داری محسوب می‎شد.
دکتر حمیدرضا صدر در کتاب «روزی روزگاری فوتبال» با اشاره به اینکه فوتبال عصر کمونیسم توانایی طبقه‎ی کارگر را به رخ می‌کشید می‎نویسد: ورزش در کشورهای کمونیستی ابزار کلیدی شد تا بر کارایی نظام صحه بگذارد. تیم ملی فوتبال برای دولت‎های شرقی اروپا بازتابنده ایدئولوژی کمونیسم بود و هویت بومی و ملی مردم را نادیده می‎گرفت و جایی بود که در آن می‎شد پوزه غرب را به خاک مالید. توفیق تیم‎ ملی فوتبال و باشگاه‎ها در عرصه بین‎المللی در کشورهای کمونیست توفیق رژیم به شمار می‎رفت.


تیم تراکتورسازی تبریز تیمی است که اکثر اعضای هیات مدیره آن سپاهی هستند و مدیرعامل‌های این تیم به طور گردشی در دست سراداران سپاه است. این تصویر مربوط به دیدار میکائیل کلور برشتولد سفیر آلمان با سردار آجرلو از اداره‌کنندگان تراکتورسازی است

هر بازیکنی که به تیم‎های باشگاهی بزرگ و تیم ملی راه پیدا می‎کرد از شرایط ویژه برخودار می‎شد و فاصله عمیقی با بازیکنان معمولی می‎گرفت.
موفق‎ترین باشگاه‎ها در کشورهای کمونیستی آنهایی بودند که به تشیکلات دولتی اعم از نهادهای نظامی و پلیسی و اطلاعاتی یا کارخانجات دولتی وصل بودند. اگر صنایع سنگین مثل صنایع فولاد و مهندسی و شیمیایی باشگاهی را اداره می‎کردند وضعیت مالی مناسبی پیدا می‎کرد. مثلا بعضی باشگاه‌ها مثل «زسکا مسکو» متعلق به ارتش بودند و چون در کشورهای بلوک شرق خدمت سربازی اجباری بود بهترین بازیکنان در بهترین سنین به اجبار جذب این تیم‎ها می‎شدند. تیم‎های فوتبال توسط نهادهای دولتی مصادره شده بود و نام آنها تغییر پیدا می‎کرد.
در این کشورها نیز داورها و مافیای فوتبال بسیاری از نتایج را رقم می‎زدند، در نقل و انتقال بازیکنان و مربیان دست داشتند، پرداخت رشوه و تبانی بیداد می‎کرد. بسیاری مدیران فوتبالی به جرم اختلاس و فساد دادگاهی می‎شدند. هواداران شعارهای ضد حکومتی سر می‎دادند. یک پای سیاستمداران در حکومت بود و پای دیگرشان در باشگاه‎های فوتبال و در کنار همه اینها تحت استبدادی که میل و توانی برای تغییر این شرایط نداشت، «بهانه‎های فوتبالی فرصتی برای اعتراض به تمام ساختار می‌شد و در استادیوم‎ها و حاشیه فوتبال بروز می‎کرد.»
در ایران تمام سال‎های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ فوتبال در ایران با اکثر این مشخصه‎ها دست و پنجه نرم کرده است. در واقع فوتبال به نوعی آیینه تمام‌نمای وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران است به ویژه مشخصه‎هایی که در ماه‎ اخیر پس از تظاهرات سراسری دی‎ماه و نمونه‌های قدیمی‎تر پس از اعتراضات به نتایج انتخابات و جریان جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ بروز کرد.


«امنیتی‎ها چسبیده به علی دایی» وضعیت امنیتی استادیوم‎ها در ایران پس از تظاهرات دی‌ماه ۱۳۹۶

نگاهی کوتاه به وضعیت فوتبال در ایران
لیگ برتر ایران در فصل (۹۶-۹۷) که تحت عنوان جام خلیج فارس برگزار می‎شود ۱۶ تیم دارد که ۱۲ تیم به طور کامل با منابع دولتی اداره می‎شود؛ با احتساب تغییرات در امتیاز تیم‎ها تا اواخر بهمن سال ۱۳۹۶ از میان این تیم‎ها ۱۰ تیم بالای جدول دولتی‎ها هستند و تمام تیم‎های خصوصی در حالی که با مشکلات اساسی اقتصادی دست به گریبانند برای فرار از سقوط به دسته پایین‎تر می‎جنگند.
اکثر اعضای هیات مدیره این باشگاه‎ها سیاستمداران، دولتی‎ها و سرداران سپاه هستند که بر اساس نفوذشان در قدرت برای این باشگاه‎ها کانال‎های تامین مالی باز می‎کنند.


برخورد خشن پلیس با تماشاگران تیم سپاهان اصفهان که برای تماشای دیدار تیم‎شان برابر پرسپولیس به استادیوم آزادی آمدند (بهمن ۱۳۹۶)

در کنار اکثر تیم‎ها دلالانی گردن‌کلفت نزدیک به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی فعال‌اند که یک سرشان در هیات‎های مذهبی و سر دیگرشان در فدراسیون و کمیته‎های اداری و سر دیگرشان در دفتر اعضای هیات مدیره است. اکثر مربیان و خیلی از بازیکنان از تبانی در فوتبال و فساد می‎گویند، اما اراده‎ و همچنین نیرویی برای مقابله با آن دیده نمی‎شود. رسانه‎های مستقل چندان توان عبور از خط قرمزها و وارد شدن به این قضایا را ندارند و بخش دیگری از رسانه‎ها تحت نفوذ و وابسته هستند. اینها بخش بسیار کوچکی از وضعیت فعلی فوتبال ایران است و عموم ویژگی‌ها در مورد شکل و شمایل فوتبال در دیکتاتوری‎های خاورمیانه و اروپای شرقی با هم مطابقت دارند.


حضور گسترده پلیس ضدشورش در کنار زمین مسابقه در جریان دیدار استقلال و نفت آبان در بهمن ماه ۱۳۹۶

فوتبال ایران به ویژه فضای استادیوم‎ها بعد از تظاهرات دی‎ماه ۹۶ به دیگ جوشان ناآرامی تبدیل شده و در جریان رقابت‎های لیگ موارد متعددی اعتراض علیه رژیم به راه افتاده است. حکومت هم در واکنش به آنها استادیوم‎ها را پلیسی کرده تا آنجا که صدا و سیما مجبور است صدای بازی را در پخش مستقیم قطع کند!
مسخره کردن پلیس و پرتاب مواد آتش‎زا در استادیوم نقش جهان اصفهان:
به دنبال اعتراض‎های علی کریمی کاپیتان پیشین پرسپولیس و تیم ملی و سرمربی مستعفی تیم سپیدرود رشت، هواداران تیم فوتبال استقلال در بازی دو تیم در استادیوم آزادی او را به شدت تشویق کردند. هواداران استقلال بنری با خود به استادیوم آورده بودند که تصویر ناصر حجازی، مجتبی جباری و علی کریمی روی آن بود؛ سه فوتبالیستی که در بین هواداران به عنوان معترض شناخته می‎شوند اما پلیس اجازه ورود این بنر به داخل استادیوم را نداد.
در حالی که جمهوری اسلامی در مقابل کشتار کُردهای عفرین در سوریه سکوت کرده، در جریان بازی دو تیم سردار بوکان و استقلال اھواز تماشاگران علیه دولت اردوغان در ترکیه شعار دادند:
روز پنج‌‏شنبه، ۲۱ دی‌ماه، ورزشگاه تختی تهران میزبان دو تیم فوتبال نفت و تراکتورسازی بود؛ پس از باخت دو بر صفر تراکتورسازی مقابل حریف، هواداران علیه مدیران این تیم اعتراض کردند و شعار دادند «تراختور سپاهی نمی‎خوایم نمی‎خوایم.»
بعضی از شعارهای استادیومی با وجود اینکه محتوای اعتراضی دارند، اما متاسفانه در سال‎های گذشته شکل رادیکال نامتعارف به خود گرفته و همراه با دشنام‎ها و الفاظ رکیک و جنسیتی شده است. اخیراً در فضای مجازی ویدیویی کوتاه از شعارهای رکیک هواداران کم سن و سال طرفدار تیم نفت آبادان منتشر شده که به علی خامنه‎ای به عنوان غارتگر پول نفت اعتراض می‎شود؛ اعتراضی با دشنام‌های رکیک جنسیتی که در واقع خود نظام باید پاسخگو باشد که چرا نتیجه‌ی چهل سال آموزش و پرورش جمهوری اسلامی چنین از آب در آمده است.
بسیاری از فوتبالیست‎ها و مربیان مطرح در ایران در هفته‎های اخیر انتقادات تندی علیه سیستم مدیریتی و ضعف‎های دولت مطرح کرده‌اند. حمایت‎های آنها از یکدیگر و همینطور شهرت و محبوبیتی که دارند پشتوانه خوبی شده تا به قدرت حاکم اعتراض کنند و صدایشان هم خیلی زود در رسانه‌ها شنیده ‎شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر