۲۱ خرداد ۱۳۹۷

گنجینه های ارزشمند ساسانی در بدترین شرایط نگهداری

گنجینه های ارزشمند ساسانی شهر باستانی بیشاپور در گوشه‌ای زیر باد و باران و آفتاب و در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سر می‌برند. آثار سنگی منقول یا همان گنجینه‌های بی همتای بیشاپور در کناره‌های دیوار موزه و با نام موزه‌ی روباز بیشاپور، روزگار اندوه‌باری را سپری می‌کنند.

شهر تاریخی بیشاپورکه روزگاری از سرآمدترین شهرهای کشور و جهان بوده را بی‌گمان باید یکی از شهرهای ارزشمند تاریخی کشور دانست که نزد کارشناسان و پژوهشگران جایگاه ویژه‌ای دارد و از ارزش بسیار فراوانی برای آن‌ها برخوردار است. با این همه، این شهر باستانی و گنجینه‌های ارزشمند آن در وضعیت نگهداری و حفاظتی خوبی به سرنمی‌برند و دستخوش بی‌مهری‌های زمانه و نامهربانی‌های مدیران فرهنگی و سرپرستان سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی قرار گرفته‌اند. این در حالی است که پرونده‌ی شهر باستانی بیشاپور به همراه کاخ اَردشیر بابکان در پیروزآباد و کاخ ساسانی سروستان با نام محور ساسانی پارس (:فارس) به زودی و کمتر از یک ماه دیگر از سوی کشورهای گوناگون و هموندان (:اعضا) و کارشناسان سازمان یونسکو داوری می‌شوند تا به ثبت جهانی برسد، ولی این شهر باستانی پرآوازه با چالش‌های فراوانی رو به رو است و به باور کُنشگران و کارشناسان میراث فرهنگی هرکدام از آن دشواری‌ها می‌تواند بازدارنده‌ی ثبت جهانی شهر بیشاپور شود.
گنجینه‌های تاریخی بیشاپور زیر باد و باران، جان می‌دهند
یکی از بخش‌های بسیار مهم شهر بیشاپور که همواره مورد اعتراض و انتقادهای گسترده‌ی کُنشگران میراث فرهنگی است، موزه‌ی روباز آن است که گنجینه‌های ارزشمند ساسانی و اسلامی حاصل از کاوش‌های باستان‌شناسی در کاخ منسوب به والرین و دیگر بخش‌های مجموعه را در کنار دیواره‌ی موزه بیشاپور و در زیر باد و باران و آفتاب با چیدمانی بسیار بد و نازیبنده رها کرده و دستخوش ویرانی کرده‌اند. رشد روزافزون و بی رَویه‌ی گیاهان و رخنه‌ی عوامل بیولوژیکی (گُل‌سنگ‌ها) درون این گنجینه‌های ارزشمند تهدیدی جدی برای آن‌ها به شمار می‌آید و آثار منقول سنگی را در خطر حذف و نابودی جای داده است. این در حالی است که بهار سال گذشته، نگارنده در گزارشی فراگیر (:جامع) در تارنمای خبری اَمرداد به این موضوع پرداخته بود و مدیر سازمان میراث فرهنگی شهر کازرون در پاسخ، پیمان پیگیری و سامان‌دهی زیبنده‌ی آن را داده و وضعیت ناگوار موزه‌ی روباز را پذیرفته بود. اما با گذشت بیش از یک سال و مهم‌تر از همه در آستانه‌ی ثبت جهانی شهر بیشاپور در سازمان یونسکو، همچنان بیننده‌ی همان دشواری‌های پیشین و به نوعی بدتر از آن هستیم که نشان از نبود شناخت و درک درست مدیران و سرپرستان سازمان میراث فرهنگی از یادمان‌ها و گنجینه‌های بی‌همتای بشری است و  بازتاب دهنده‌ی مدیریت ناکارآمد در سازمان میراث فرهنگی است.
یک باستان‌شناس بومی در همین زمینه به اَمرداد گفت: « موزه‌ی روباز دارای ویژگی‌هایی استاندارد و تعریف شده‌ای است، نه این که سایبانی را برپا کنیم و آثار را بدون شناسنامه و ترتیب تاریخی در زیر آن رها کرده و به نمایش بگذاریم. بی شک چنین کارهایی مایه‌ی خنده‌ی گردشگران فرنگی و داخلی خواهد شد و صد البته، افسوس آن ها بر وجود این داشته‌های ارزشمند که با چنین رفتارهای غیرتخصصی در واقع به یادگارهای گذشتگان خود دهن کجی می‌کنیم».
این کارشناس میراث فرهنگی در دنباله‌ی سخنانش افزود: « آثار سنگی که در یک محوطه کشف می‌شوند پیش از هر اصلی بر بُنیاد شماره گذاری‌ها و روشن شدن جایگاه واقعی آن‌ها بر روی نقشه قابل جا به جایی (:انتقال) به جای امن‌تر هستند تا در آینده بتوان با بازآرایی (:مرمت) و بازسازی آن‌ها را در جای خود قرار داد، آن هم تنها در شرایطی که نبود جا به جایی آن‌ها، مایه‌ی ویرانی، ربوده شدن و یا فرسایش شود وگرنه باید در جای مناسب خود فریز شده و نگهداری شوند».
استانداردهای آثار کشف شده‌ی منقول
مهدی فرجی در بخش دیگری از سخنانش درباره‌ی روش استاندارد نگهداری آثار منقول گفت: « جا به جایی آثار منقول در خطر به جای اَمن، شرایط مهمی را داراست. از یک سو، محل جا به جایی باید شرایط مناسب حفاظتی را داشته باشد تا آسیبی بر اثر عوامل گوناگون انسانی، جوی و طبیعت به آن‌ها وارد نشود. این آثار همان گونه که گفته شد باید دارای شناسنامه یا لوکوسی باشند که بر روی نقشه نیز جایگاه واقعی آن‌ها روشن باشد. شوربختانه در بیشتر جاها آثار سنگی یا منقول غیر سنگی بدون برنامه و تنها به بهانه‌ی حفاظت به کناره‌های دیوارهای اداره‌های میراث فرهنگی، موزه‌ها و کانکس‌ها جا به جا می‌شوند. در حالی که این آثار جدای از داشتن شماره و روشن شدن جایگاه اصلی آن ها بر روی نقشه محوطه، باید در جایگاهی مناسب با چیدمانی زیبنده و به ترتیب تاریخ گذاری چیده شده و از عوامل خطر زا به دور باشند. چیدن آن‌ها در زیر سایبان‌هایی با ورق گالوانیزه می‌تواند کمابیش راهگشا باشد. اما این کار نیز، گذرا (:موقتی) بوده و با آغاز زنگارهای فلزی و نَشت به همراه باران بر روی آثار سنگی، مایه ی خورده شدن آن‌ها خواهد شد. پس باید با تمهیداتی مناسب تا این آثار روی زمین جای نگرفته، در جایگاهی درخور به گونه ی اولویت تاریخی با شناسنامه‌ی خود جای گیرند. بدون شک نیاز بایسته‌ای (:واجب) برای نمایش آن‌ها نیست و این آثار باید در هنگام مناسب که امکان باز زنده‌سازی وجود دارد به جایگاه و در جای خود برپا گردند. بی‌گمان بیشتر این آثار نه در دوران خود، بلکه در دوره‌های پس از آن، از جای خود بیرون آورده شده و یا برای بهره‌گیری از دیوارهای دوره‌های دیگر به کار گرفته شده اند. از همین روی، باز هم روشن شدن آن‌ها در جایگاه پدیداری اهمیت به سزایی دارد».
رشد گیاهان مایه‌ی نابودی آثار خواهد شد
این باستان‌شناس درباره‌ی رخنه‌ی روزافزون گیاهان و گُل‌سنگ‌ها نیز به اَمرداد گفت: « بدون دودلی رشد گیاهان بر روی سنگ‌ها مشکل‌آفرین بوده و در صورت سَترون‌سازی نکردن ریشه‌ی آن‌ها، مایه‌ی شکستن و ویرانی سنگ‌ها و در مواردی پوکی درون سنگ‌ها خواهد شد. بهترین جای مناسب برای نگهداری و حفظ این آثار در صورت وجود فضای کافی درون خود موزه است، ولی پیش از هرچیز باید شناسنامه‌دار بوده و ترتیب‌های تاریخی آن ها رعایت شود. در صورت نبود فضای مناسب به گونه‌ی گذرا، می توان آن ها را در زیر سایبانی بدون زنگار و رخنه‌ی آب باران و بدون تماس مستقیم با سطح زمین با چیدمانی اصولی نگهداری کرد. با این همه، در درازمدت این روند مناسب نبوده و به انگیزه‌ی تغییرات پیاپی شرایط دما مایه‌ی پوسته پوسته شدن برخی نمونه‌های سنگ خواهد شد. وجود تزیینات و نوشته‌ها بر روی سنگ‌ها بار مسوولیت حفاظت را دوچندان می‌کند و چنین آثاری که همیشه بیم پاک شدن (:محو) آن ها به انگیزه‌ی فرسایش می‌رود باید در سالن های درخُور با شرایط دمایی مناسب حفظ شوند و در صورت جا به جایی برای جانمایی در مکان اصلی خود باید با تمهیدات مناسب از خطرات انسانی، طبیعی و جانوری حفظ شوند».
به داشته‌های ارزنده‌ی فرهنگی، اَرجی نمی‌نهیم
هرچند فزونی و فراوانی یادمان‌های باستانی و تاریخی به ویژه نمونه‌های سنگی آن در جهان امروز، برگ برنده و نشان شکوه، دیرینگی و بزرگی (:عظمت) و شهریگری (:تمدن) آن سرزمین به شمار می‌آید، ولی انگار درکشور ما، مایه‌ی آزار است و دست و پاگیر!؟ اگر تنها سری به گنجینه‌های کشورهای نزدیک و همسایه‌ی خود که بیشتر آن‌ها کشورهای نوپایی به شمار می‌آیند بزنیم، درمی‌یابیم که آنان چگونه با چنگ و دندان از داشته‌های اندک خود پاسداری و با چه تبلیغاتی آن را در بوق و کَرنا کرده و چه سودهای هنگفتی را روانه ی جیب خود و مردمانشان می‌کنند. ولی در کشور ما، شوربختانه روزگار پریشان و آشفته ای دارند گنج‌های پنهان و دارایی و سرمایه‌های برجای مانده‌ی گذشتگان پاک سرشت ما. آثار فرهنگی و تاریخی که آبرو و پشتوانه‌ی فرهنگی ما به شمار می آیند، روزگار اندوه باری را سپری کرده و دستخوش بی مهری‌ها و نامهربانی های روزگار جای گرفته‌اند. ای کاش با آن‌ها مهربان بوده و بدانیم روزی تاریخ و آیندگان ما را داوری خواهند کرد.
شهری که شاهپور شاه بُنیاد گذاشت
شهر باستانی بیشاپور را شاهپوریکم شاهنشاه ایران و اَنیران و دومین شهریار ساسانی به خجستگی پیروزی بر رومیان ساخت. این شهر بر سر راه بازرگانی و جاده‌ی شاهی که از پاسارگاد آغاز می شده و به شوش و تیسپون (ایوان مداین) می‌رسیده، برپا شده است. باستان‌شناسان بزرگی این شهر را 200 هکتار برآورد کرده‌اند که تنها 7 درسد آن تا کنون کاوش شده است. این شهر تا سده های هفتم مَهی (:قمری) آباد بوده و در آن زندگی می‌کردند. بیشاپور در 23 کیلومتری شهرستان کازرون جای گرفته است و بنا است به زودی به ثبت جهانی در سازمان یونسکو برسد. بیاییم دست به سوی پروردگار جان و خرد دراز کرده و بخواهیم که شرمنده ی آیندگان مان نباشیم.
اشیای ارزشمند تاریخی که در لابلای گیاهان دیده نمی‌شوند و رو به نابودی هستند
چیدمان بسیار بد آثار مایه‌ی شگفتی و افسوس دوست‌داران میراث فرهنگی است
دیدن این تصویر خود گویای همه چیز است
گنجینه‌های ارزشمندی که در لابه‌لای گیاهان یکی پس از دیگری نابود می شوند و فریادرسی نیست
فرتورها از سیاوش آریا
خبرنگار امرداد: سیاوُش آریا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر