- امضاکنندگان توضیح نمیدهند دلیل شکست اصلاحات در دوران هشت سالهای که خود خاتمی رییس قوه مجریه بود و اکثریت مجلس شورای اسلامی در دست اصلاحطلبان بود، چه بوده است که حالا خاتمی در حالی که مردم معترض ماجرای اصلاحطلبان را نیز مانند اصولگرایان «تمام» اعلام کردهاند، باید به میدان بیاید و اصلاحات را اصلاح کند!
- به نظر میرسد با توجه به جنبش سراسری دیماه و اعتراضات و نارضایتیها به دلیل شرایط اقتصادی که با افزایش تحریمها بیش از پیش گسترش خواهد یافت، برخی از اصلاحطلبان به تکاپو افتادهاند تا خود را برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۳۹۸ و همچنین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آماده کنند و تنها چیزی که به فکرشان رسیده، «اصلاح اصلاحات» و اصلاح ناکامی و شکست است!
- امضاکنندگان این نامه اگر واقعا به «اصلاح» در معنی اصیل آن، و به «ملت» و نه «امت» باور دارند میبایست نه به حجتالاسلام محمد خاتمی بلکه به مردم نامه بنویسند و تلاش کنند تا دریچههای هوای تازه به فضای راکد و گندیدهی سیاست تباهکارانهی حذف و سرکوب و رانت و غارت در جمهوری اسلامی گشوده شود.
کیهان لندن- جمعی از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران اصلاحطلب در نامهای به محمد خاتمی از عدم آنچه «سامان سیاسی متناسب» پس از ۲۱ سال فعالیت خواندهاند انتقاد کرده و خواستار «اصلاح اصلاحات» شدند.
در مقدمه این نامه آمده «همزمان با بیست و یکمین سالگرد دوم خرداد، جریان اصلاحات از هر سو در تنگنا و فشار قرار گرفته است. شدت این فشارها از یک سو و برخی ناکارآمدیهای درونی جریان اصلاحات از سوی دیگر منجر به آن شده است که در میان بخشهایی از مردم این تصور ایجاد شود که اصلاحات دیگر توان ایجاد تغییر در زیست اجتماعی ایشان را نداشته و باید در جستجوی راههای دیگری برای تغییر بود. راههایی که به زعم ما در این شرایط پرمخاطره داخلی و خارجی احتمالا هزینههای فراوانی را به ملک و ملت تحمیل خواهد کرد.»
در این نامه که حدود ۱۰۰ نفر آن را امضا کردهاند در دو بخش به ضعفهایی از جریان اصلاحطلبی اشاره شده است؛ در بخش اول:
– برخوردار نبودن از سامان سیاسی متناسب
– فقدان سازمانی پویا برای هدایت جریان اصلاحات
– عدم شفافیت کافی
– بیاطلاعی برخی اعضا از فرآیند امور
– بروز اختلافات و مشکلات جدی در شیوه تهیه فهرست نامزدهای انتخاباتی در انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر
در ادامه به نقایص و ضعفهایی در ترکیب «شورای مشورتی اصلاحات» و «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» که ریاست آن با محمدرضا عارف است به دو تشکیلات سیاسی فعال در جریان اصلاحطلبی اشاره شده که به گفته امضاکنندگان «در صورت بیتوجهی به آنها بیم آن میرود که حتی نام و اعتبار جنابعالی [خاتمی] نیز دیگر برای جذب آرای مردم موثر نیافتد، بنابراین انتظار میرفت که در فرصت کافی باقیمانده تا انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، این نقایص با هدف افزایش فراگیری، کارایی و دموکراتیکتر کردن این نهاد و تقویت رویکرد جبههای آن مرتفع شود، اما شوربختانه اخباری که شنیده میشود حاکی از حکایت دیگری است.»
در بخش دوم، این انتقادات به جریان اصلاحات جدیتر شده و امضاکنندگان به مواردی از ضعفهای بنیادین جریان اصلاحطلبی اشاره میکنند که به نوعی اصل نظام هم گرفتار همان مسائل است:
– محافظهکاران دست بالا را در مناسبات درونی اصلاحات پیدا کردند.
– رشد گونهای از اصلاحطلبی که «بیبرنامه» و «تهی از آرمان» هستند و شامل «حلقههای محدود» از مدیران سیاسی میشود که شوربختانه نشانههایی از «فساد» و «خویشاوندسالاری» در میان آنها دیده میشود.
– متاسفانه بسیاری از بوروکراتها و اصلاحطلبان محافظهکار بیش از آنکه مطالبه تغییر داشته باشند در پی حفظ وضع موجود و موقعیت خود هستند.
– شورای عالی اصلاحطلبان که باید محلی برای کنشگران سیاسی دموکراسیخواه باشد در خطر تبدیل شدن به موضع استقرار دائمی بوروکراتها و تکنوکراتهای محافظهکار دولتی قرار دارد.
– حس عدم اعتماد عمومی به کارآیی شورای عالی اصلاحطلبان و نگرانی از «مقبولیت» این تشکل.
در بخش دیگری از این نامه به محمد خاتمی توصیه شده که توسعه سیاسی باید از «فردمحوری» به سوی «نهادمحوری» حرکت کند چرا که «معلوم نیست همواره بتوان از سرمایه اجتماعی گرانقدر شما بهره برد.»
همچنین امضاکنندگان دو درخواست مطرح کردهاند:
«لذا از جنابعالی انتظار میرود که نسبت به شکلگیری اصولی سامان و سازمان سیاسی اصلاحطلبان، به نحوی که در نهاد عالی سیاستگذاری آن ۱- اصل انتخابی بودن و شکلگیری از پایین به بالا در راس امور باشد، ۲- این نهاد مشروعیت خود را از مشارکت تمامی فعالان ملی و منطقهای واقعا اصلاحطلب کسب کند تا در شرایط خطیر از امکان ایستادگیهای لازم برخوردار باشد.»
در پایان نامه، این کنشگران اصلاحطلب از خاتمی خواستهاند «نخست از گسترش احساس تقلیل اصلاحطلبی به محافظهکاری پیشگیری شود» و در مرحله بعد به شورای عالی اصلاحطلبان به مثابه شورایی موقت ماموریت داده شود تا زمینه را برای شکلگیری نهاد ملی اصلاحات به عنوان یک سامانه سیاسی وحدتبخش میان اصلاحطلبان به نحوی که بیش از پیش دموکراتیک و برآمده از روندهای انتخابی، شفاف و منطقی باشد اقدام نماید». همچنین گفته شده که چنین اقدامی «نخستین گام در مسیر مبارک اصلاح اصلاحات» خواهد بود.
بسیاری از امضاکنندگان این نامه همان فعالین سیاسی هستند که پس از تظاهرات دیماه ۱۳۹۶ نه تنها از اعتراضات مردم حمایت نکردند بلکه با راهانداختن هشتگ (# اصلاحطلبم) از محمد خاتمی و لزوم ادامه جریان اصلاحطلبی به عنوان تنها راه رسیدن به «دموکراسی» در ایران نام بردند و چنان از اصلاحطلبی و موثر بودن آن حمایت میکردند که گویی نسخه نهایی است و جز آن هرچه هست محکوم به عدم است!
فارغ از این پرسش که چه شد طی کمتر از ۳ ماه این افراد به این نتیجه رسیدند که اصلاحات نیاز به اصلاح دارد و ممکن است دیگر نتوان از «سرمایه اجتماعی گرانقدر» خاتمی بهره برد، ترکیب اسامی امضاکنندگان نشان میدهد اینان مجموعهای هستند که کمترین سهم در تصمیمسازیهای جریان اصلاحطلبی را دارند و بیشتر «کنشگران طرفدار اصلاحات» هستند. در میان امضاکنندگان چهرههای شاخص این جریان مثل مصطفی تاجزاده، علی شکوریراد، محمدرضا خاتمی، محمد کیانوشراد، آذر منصوری یا دیگران به عنوان اعضای شورای مرکزی احزاب اصلاحطلب و یا کادرهای رده بالای شورای عالی اصلاحطلبان دیده نمیشوند.
در این نامه بخشی از ضعفهای جریان اصلاحطلبی به پای آنها که در سطوح بالای جریان قرار دارند نوشته شده شده از جمله فساد و خویشاوندسالاری و همین نکته شاید توضیح دهد که چرا زیر این نامه از امضای آن دسته چهرههای اصلاحطلب که با رانت خانوادگی در این جریان مشهور شدند خبری نیست.
همچنین در بین امضاکنندگان نامه چهرههایی قرار دارند که دچار بلاتکلیفی ذهنی هستند از جمله عماد بهاور مسئول شاخه جوانان «نهضت آزادی» که چندی پیش در حمایت از روحانی و اصلاحطلبان هشتگ (#نرمالیزاسیون) به راه انداخت و حالا زیر این نامه را امضا کرده و به نظر میرسد از مبتکران نوشتن این نامه به خاتمی نیز بوده چون چند هفته پیش از این توییتهایی کرده بود که حالا سر از متن نامه درآورده است.
همزمان با انتشار این توییت وبسایت تازهتاسیس «جامعه ایرانی» مصاحبهای از محمد توسلی دبیرکل جریان ملی- مذهبی «نهضت آزادی» منتشر کرد که وی نیز در بخشی از آن عینا میگوید: «باید در اصلاحات هم اصلاحات کرد»، «اصلاحطلبان به سمت اصلاحطلبی جامعهمحور بروند»، «اصلاحطلبان در این دو دهه عمدتاً با نگاه «قدرتمحور وارد جنبش اصلاحطلبی شدند». اینها کلیدواژههایی که در نامه فعالان سیاسی به خاتمی خودنمایی میکند.
در این میان هشتگی با عنوان (#اصلاح_اصلاحات) نیز به راه افتاده و موافقان و منتقدان در آن دیدگاههای خود را در این مورد در توییتر به اشتراک میگذارند. امضاکنندگان امیدوارند این نامه اثر کند و آنچه گمان میکنند باید اصلاح شود محقق گردد تا اصلاحات در مسیر موفقیت و اثربخشی قرار گیرد. البته اینان توضیح نمیدهند دلیل شکست اصلاحات در دوران هشت سالهای که خود خاتمی رییس قوه مجریه بود و اکثریت مجلس شورای اسلامی در دست اصلاحطلبان بود، چه بوده است که حالا خاتمی در حالی که مردم معترض ماجرای اصلاحطلبان را نیز مانند اصولگرایان «تمام» اعلام کردهاند، باید به میدان بیاید و اصلاحات را اصلاح کند!
گروهی نیز مطرح میکنند این نامه بیش از آنکه توصیههایی برای «اصلاح اصلاحات» باشد بیشتر مسیر عبور از خاتمی را هموار میکند.
در هر حال به نظر میرسد با توجه به جنبش سراسری دیماه و اعتراضات و نارضایتیها به دلیل شرایط اقتصادی که با افزایش تحریمها بیش از پیش گسترش خواهد یافت و این نکتهی بسیار مهم که معترضان با صدای بلند اعلام کردهاند که «ماجرای اصلاحات» نیز مانند اصولگرایان «تمام است»، برخی از اصلاحطلبان به تکاپو افتادهاند تا خود را برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۳۹۸ و همچنین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آماده کنند! و تنها چیزی که به فکرشان رسیده، «اصلاح اصلاحات» است! ظاهرا انتقاد به شورای عالی اصلاحطلبان به عنوان گام نخست در دستور کار قرار گرفته است.
عبدالله مومنی فعال سیاسی و سخنگوی پیشین سازمان ادوار تحکیم وحدت و از امضاکنندگان نامه به خاتمی روز چهارشنبه، ۲۳ خرداد، در روزنامه شرق یادداشتی با عنوان «گذار به سیاستگذاری دموکراتیک و اصلاحطلبانه» نوشته و به شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان انتقاد کرده و پرسیده چرا فردی مثل مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل تسنن زاهدان عضو آن نیست.
او در این یادداشت تاکید کرده «بعد از دیماه ۹۶، استراتژی اصلاحطلبی در معرض پرسشهای بنیادینی مانند امکان یا امتناع اصلاحات قرار گرفته است.»
همزمان موجی از انتقادات درونجناحی و طرح مسئله در روزنامههای اصلاحطلب از جمله شرق و قانون نیز به راه افتاده است. از جمله طرح موضوع «جریان اصلاحات در ترازوی قضاوت» و «اصلاحطلبی و سکولاریسم» که در آن به نوعی خاتمی و به گفته برخی دیگر محمدرضا عارف به پرسش کشیده میشوند. این روزها مطرح شده که محمدرضا عارف قصد دارد یک حزب جدید تأسیس کند.
این صد نفر اول خود باید اصلاح شوند
وبسایت «دیدهبان ایران» که خط مشی آن اصلاحطلبی است نیز در گزارشی به بررسی نامه اخیر فعالان سیاسی به خاتمی پرداخته و نوشته «مشکل اصلاحات فقط عارف نیست، دقیقا شما صد نفر هستید!» این وبسایت در مورد امضاکنندگان این نامه نوشته «جالب است که همان افراد با استخدام واژهها میخواهند صورت مسئله نارضایتی اجتماعی از عملکرد خودشان را پاک کرده و با تعویض ماشین امضا و توجیه میخواهند روال سابق را ادامه دهند.»
در بخشی از این یادداشت آمده «در عملکرد ضعیف محمدرضا عارف در نقش مدیریت یکی از مجامع اصلاحطلبان هیچ شکی وجود ندارد» و بدنه جریان اصلاحات به خوبی میداند که عارف نتوانست در مقابل سهم خواهی طیفی از نقشآفرینان سیاسی اصلاحات بایستد اما اکنون همان طیف و همان افراد وقتی موج نارضایتی اجتماعی از عملکردهای اصلاحطلبان را دیدند دست به دامان واژهها شده و با استخدام واژهها میخواهند «چند نفر را به اعضای شورایعالی سیاستگذاری اضافه یا کم کنند تا هم از پاسخگویی فرار کنند و هم گناه نا کارآمدی را گردن کسی بگذارند که عملا ماشین امضا و توجیه لابیگری و سوء استفاده آنها از نام و یاد اصلاحات بود. فعالان سیاسی به درستی میدانند که مشکل اصلاحات فقط عارف نیست، دقیقا همان افرادی باید اصلاح شوند که این صد نفر نویسندگان نامه در بدنه و رأس آن قرار دارند.»
با این اوضاع معلوم نیست جریان اصلاحطلبی که خود نیز از جمله به استناد همین نامه هنوز نمیداند چه بوده و چه هست، چگونه میخواهد از یک سو از ضربات رقیب خودی جان سالم به در ببرد و از سوی دیگر در برابر مردم معترضی خود را حفظ کند که جانشان از کلیت این نظام واپسمانده به لب رسیده و به تجربهای تلخ دریافتهاند که ماجرای جناحین جمهوری اسلامی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب هیچ ربطی به زندگی و معیشت و حال و آیندهی آنها ندارد. اینها از هر قماشی که باشند از گذشته آمدهاند و میخواهند جامعه را با هزار بند در گذشته نگاه دارند. از همین رو پس از شکست و ناکامی تنها چیزی که به فکرشان میرسد، اصلاح آن ناکامی است!
در حالی که امضاکنندگان این نامه اگر فقط به فکر سهم خود از «سفره انقلاب» در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ نیستند (اگر اساسا چنین فرصتی را بیابند) و اگر واقعا به «اصلاح» در معنی اصیل سیاسی آن، و به «ملت» و نه «امت» باور دارند میبایست نه به حجتالاسلام محمد خاتمی بلکه به مردم نامه بنویسند و تلاش کنند تا دریچههای هوای تازه به فضای راکد و گندیدهی سیاست تباهکارانهی حذف و سرکوب و رانت و غارت در جمهوری اسلامی گشوده شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر