۱۹ خرداد ۱۳۹۷

فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی؛ میدان روشنگری و چندصدایی

- یکی از مهمترین کارکردهای شبکه‌های اجتماعی هماهنگی و آسان کردن سازماندهی اعتراضات اجتماعی و سیاسی است. 
- فضای مجازی این امکان را برای ایرانیان داخل و خارج از کشور فراهم آورده که با استفاده از هشتگ‌ها در موارد مهم و مشخص با یکدیگر تبادل نظر کنند و همچنین به زبان مشترک سخن بگویند. آنها با راه‌اندازی کمپین‌های مختلف به مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخته و نسبت به معضلات و مشکلات جامعه حساسیت و واکنش نشان می‌‌دهند و همزمان توجه افکار عمومی را به آنها و نقش و مسئولیت حکومت و مقامات جلب می‌‌کنند.

اینترنت و فعالیت در شبکه‌های اجتماعی امکان داشتن تریبون‌های انحصاری و رسانه‌های تک‌صدایی را از حکومت‌های غیردمکراتیک ربوده است. پیشرفت تکنولوژی و گسترش فیلترشکن‌ها و وی‌پی‌ان‌ها نیز ماشین سانسور اینترنت را به عقب رانده است.
فعالیت شهروندان در شبکه‌های اجتماعی هر چند وجوه مختلفی چون بازاریابی اقتصادی و سرگرمی و برقراری ارتباطات شخصی را نیز در بر می‌‌گیرد اما در سال‌های گذشته همواره یک تریبون مهم برای ابراز وجود شهروندان عادی بوده است. به ویژه در ایران که مردم زیر سایه حکومتی مستبد فضای تنفس ندارند این شبکه‌ها به ابزاری بسیار مهم برای بیان انتقادها و اعتراض‌ها تبدیل شده است.
اگر در سال‌های گذشته خیابان‌ها و میدان‌ها در ایجاد تغییرات سیاسی نقش‌ بازی می‌‌کردند امروز شبکه‌های اجتماعی مسئولیت مهمی در تغییر و تحولات جاری بازی می‌کنند.
یکی از مهمترین کارکردهای شبکه‌های اجتماعی هماهنگی و آسان کردن سازماندهی اعتراضات اجتماعی و سیاسی است؛ این موضوع در تظاهرات سراسری دی‌ماه در ایران به خوبی نشان داده شد تا حدی که مقامات حکومتی نسبت به آن واکنش نشان داده و در نهایت عزم خود را برای محدود کردن شبکه‌های مجازی بیش از پیش جزم کردند.
از سوی دیگر فضای مجازی این امکان را برای ایرانیان داخل و خارج از کشور فراهم آورده که با استفاده از هشتگ‌ها در موارد مهم و مشخص با یکدیگر تبادل نظر کنند و همچنین به زبان مشترک سخن بگویند. آنها با راه‌اندازی کمپین‌های مختلف به مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخته و نسبت به معضلات و مشکلات جامعه حساسیت و واکنش نشان می‌‌دهند و همزمان توجه افکار عمومی را به آنها و نقش و مسئولیت حکومت و مقامات جلب می‌‌کنند.
در روزهای گذشته نیز چند هشتگ توسط کاربران ایرانی مورد استفاده قرار گرفت که توانست همصدایی و همسویی بسیاری از آنها را که امکان ابراز وجود در جامعه را ندارند به نمایش بگذارد.
کسی که سکوت میکند نیز مسئول است
یکی از این هشتگ‌ها که به عنوان کمپینی جدی و متفاوت در توییتر مورد استفاده قرار گرفته هشتگ #افشا_علیه_سکوت است.
این هشتگ با هدف بیان تجربیات افرادی شکل گرفته که از فشارهای امنیتی و قضایی حکومت جمهوری اسلامی آسیب دیده‌اند.  #افشا_علیه_سکوت در مدت کمی صدها بار مورد استفاده قرار گرفته و در کنار برخی کاربران که تجربیات خود از فشارها و رفتارهای خشونت‌آمیز مأموران و نهادهای حکومت را به اشتراک گذاشته‌اند، برخی دیگر پرسش‌هایی را مطرح کرده و از جامعه خواسته‌اند در این‌باره سکوت نکنند.
پویا اولادی همسر نگین قدمیان زندانی بهایی،  با همین هشتگ نوشته است: «به من گفتن که با پرداخت حدود ۱۰۰هزار یورو همسرم آزاد می‌شه. البته به شرط خروج ما از کشور. چون هیچ رسانه‌ای ندارم اینجا اعلام می‌کنم که منو نگین حتی یک ریال برای آزادیش رشوه نمی‌دیم. چون نگین بی‌گناهه و حکمش حتی طبق قوانین جمهوری اسلامی هم غیرقانویه.»
برخی از کاربران نیز پرسش‌هایی از جمله درباره سرنوشت پرونده سعید طوسی قاری قرآن متهم به آزار جنسی کودکان، محاکمه قاتلان ستار بهشتی و پرونده اسیدپاشی زنجیره‌ای به دختران در اصفهان پرسیده‌اند.
#افشا_علیه_سکوت ابتکار گروه «رز سفید ایران» است که چندی پیش فعالیت خود را آغاز کرده است. دکتر سام واثقی نویسنده ساکن برلین، سخنگوی این گروه معرفی شده و ضمن اینکه در مرامنامه آن بر پایبندی به منشور جهانی حقوق بشر و تلاش برای استقرار حکومت سکولار در ایران تأکید شده، به عدم همکاری با سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های پشتیبان جمهوری اسلامی و همچنین مخالفت با گروه‌های تجزیه‌طلب نیز اشاره شده است.
هشتگ #افشا_علیه_سکوت که در توییتر مورد استقبال قرار گرفته است در صورت گسترش می‌‌تواند به یکی از ماندگارترین هشتگ‌ها نیز تبدیل شود چرا که محلی است برای جمع‌آوری تجربیاتی از قربانیان دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی از انقلاب سال ۵۷ به بعد. اگرچه سازمان‌های حقوق بشری متعددی در داخل و خارج کشور اسناد و مدارک بسیاری در این زمینه جمع‌آوری کرده‌اند، از جمله خاطرات قربانیان و بازماندگان آنها، اما حضور فعال ایرانیان در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی ابعاد دیگری به مستنداتی می‌دهد که در دوران پس از جمهوری اسلامی می‌بایست به آنها پرداخته شود.
موج گسترده اعتراض علیه کمیته امداد
هفته گذشته همچنین ویدئوهایی از افطاردهی برای مردم غزه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. افطارهایی که «کمیته امداد امام خمینی» هزینه آن را پرداخت کرده و با برپایی کمپ‌‌های متعدد و تأسیسات روزانه صدها هزار پرس غذا در غزه میان اهالی پخش می‌‌کند.
این خبر تنها چند روز پس از گزارش‌های پی ‌در پی درباره فقر مردم در برخی نقاط ایران از جمله استان سیستان و بلوچستان منتشر شد. گزارش‌های دردآوری که در یکی از آنها از سوی خبرنگار اصولگرای صدا و سیمای جمهوری اسلامی درباره خانواده‌هایی در این منطقه است که مردم به دلیل فقر گوشت گربه می‌‌خورند تا زنده بمانند. این گزارش‌ها در کنار ویدئوها و تصاویر افطاری‌های کمیته امداد در غزه، که البته هر سال انجام می‌شود، کافی بود تا موجی از خشم در میان مخاطبان برانگیزد.
«کمیته امداد امام خمینی» تاسیس شده بود تا به تنگدستان جامعه و «مستضعفان» مورد ادعای جمهوری اسلامی رسیدگی کند. این کمیته بیشترین درآمد خود را از صندوق صدقات و از پولی دارد که مردم بر اساس اعتقادات خود برای نیکوکاری و یا دفع شرّ و بلا به این صندوق‌ها می‌‌اندازند. با این پول که از مردم می‌آید می‌بایست صرف خود مردم شود. اما با وجود فقر گسترده در ایران، این پول‌ها سر از غزه در می‌آورد و روزانه حدود ۳۰۰هزار فلسطینی با آن «اطعام» می‌شوند.
این یک بام و دو هوای مقامات جمهوری اسلامی درباره مردم خود ایران و فلسطینی‌ها که به موجی علیه این صندوق‌ها انجامید. مردم بنا به گفته‌ی معروف چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است، معتقدند تا زمانی که در خود ایران مردم به این پول نیاز دارند، نمی‌بایست آن را به دیگران داد به ویژه آنکه در پشت آن نه انسان‌دوستی بلکه تبلیغات مذهبی و ایدئولوژیک خوابیده است. جمهوری اسلامی با پول و غذا و تطمیع، برای خود طرفدار می‌خرد. این است که کاربران شبکه‌های اجتماعی با اشتراک ویدئو و عکس از دور انداختن و آتش زدن این صندوق‌ها اعتراض خود را به این اقدام غیر‌منطقی «کمیته امداد امام خمینی» نشان می‌دهند. این بذل و بخشش تنها در ماه رمضان نیست و مردم نمی‌دانند با پولی که به عنوان «صدقه» و «بلاگردان» در این صندوق‌ها می‌ریزند، چه می‌شود و در کجا هزینه می‌گردد. هشتگ #نه_به_کمیته_امداد  بر همین اساس شکل گرفته است.
 درد مشترک قربانیان آزار جنسی
به دنبال رسوایی جنسی یک ناظم مدرسه پسرانه در غرب تهران که چند پسر نوجوان دانش‌آموز را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده بود هشتگ  MeToo# نیز مورد توجه کاربران توییتر قرار گرفت. این هشتگ در ابتدای پاییز ۹۶ و در پی رسوایی تهیه‌کننده بزرگ هالیوود، هاروی واینستین، که به آزار جنسی متهم شده، به راه افتاد. در آن زمان هزاران زن در سراسر دنیا با این هشتگ از تجربه‌های شخصی خود درباره آزار و اذیت جنسی نوشتند.
کاربران ایرانی در توییتر با استفاده از این هشتگ و البته معادل فارسی آن #من_هم از تجربیات آزار و اذیت جنسی خود می‌نویسند. تجربه‌ای که سخن گفتن درباره آن در جامعه و خانواده‌ها نیز تابو به شمار می‌رود. کاربران از جمله به این نکته اشاره می‌کنند که قربانیان آزارهای جنسی با سکوت و مخفی کردن موضوع دچار عذاب وجدان می‌‌شوند یا حتی خود را مقصر می‌‌شمارند. آنها همچنین به عدم آموزش مراقبت جنسی به کودکان در سیستم آموزشی کشور انتقاد کرده و آگاه کردن کودکان نسبت به آزار جنسی را از دوران مهد کودک و دبستان یکی از راه‌های پیشگیری از جرایم جنسی علیه کودکان و نوجوانان عنوان می‌کنند.
حضور فعال در فضای مجازی و استفاده از این هشتگ‌ها چه در زمینه سیاسی و چه درباره مسائل اجتماعی همگی گویای حضور یک موج پویا و اعتراضی علیه جمهوری اسلامی در ایران است. این در حالیست که ارتش سایبری حکومت و همچنین طرفداران جناحین نظام نیز بیکار نیستند و تلاش می‌کنند موضوعات را به جهات دیگری هدایت کنند آن هم در حالی که دستگاه عظیم رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه‌ها در دست آنهاست! آنان نیز دریافته‌اند دوران تریبون‌های تک‌صدایی به پایان رسیده. حضور فعال عوامل جمهوری اسلامی در فضای مجازی، با وجود سانسور اینترنت و فیلترینگ، نشان می‌دهد که شبکه‌های اجتماعی تا چه اندازه می‌توانند خواب در هر حال ناآرام زمامداران حکومت را به کابوس تبدیل کنند.

روشنک آسترکی 
[کیهان لندن شماره ۱۶۴]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر