۳۰ خرداد ۱۳۹۷

بلومبرگ: پسر شاه فقید به دنبال یک انقلاب دموکراتیک در ایران است

- رضا پهلوی: وقت آن رسیده که دموکراسی‌های غربی وارد گفتگو با اپوزیسیون دموکراتیک ایران شوند.
- «تغییر دمکراتیک رژیم باید به دست ایرانیان انجام شود و من مخالف مداخله نظامی علیه ایران هستم».
- «بیشتر ایرانیان از سازمان مجاهدین خلق به خاطر اینکه با پشتیبانی صدام حسین به ایران حمله کردند نفرت دارند.»
- آثار علاقمندی به جین شارپ تئوریسن انقلاب‎های بدون خشونت در کلام رضا پهلوی پیداست.
- وی می‎گوید یکی از اصول استراتژیک برای مبارزه جذب حداکثری اعضای وابسته به نهادهای نظامی و شبه‌نظامی رژیم است که فاسد نبوده و مرتکب جنایت نشده‌اند.
- یک افسر بازنشسته سازمان سیا: همیشه در داخل ایران رگه‎هایی وجود داشته که از شاه با علاقه و نیکی یاد می‎کنند.
- اولویت نخست رضا پهلوی تمرکز روی ایرانی‎های خارج از کشور است تا کمک کنند برای مشکلاتی مانند بحران آب و خشکسالی که رژیم ایران در آن دست و پا می‌زنند راه حل ارائه دهند.

رضا پهلوی، ۳ ژانویه ۲۰۱۸، واشنگتن
کیهان لندن- الی لِیک از خبرگزاری بلومبرگ با شاهزاده رضا پهلوی به گفتگو نشسته و به انعکاس بخشی از دیدگاه‎های او درباره موضوعات مختلف از جمله وضعیت کنونی ایران، برنامه‌‏هایی که برای آینده‎ی کشور در نظر دارد و همچنین نظراتش در مورد «سازمان مجاهدین خلق ایران» پرداخته است.
این خبرگزاری نوشته است که رضا پهلوی از تبعید، جنبش پس گرفتن میهن را حمایت می‌کند اما می‌گوید که به دنبال تاج  و تخت نیست.
گزارشگر بلومبرگ در این گزارش در کنار دیدگاه‌های شاهزاده رضا، نظرات و احساسات خود و یک افسر سابق سازمان سیا را در باره‎ی مسائل تاریخی ایران و همچنین دیدگاه مردم ایران در مورد پهلوی‎ها را بیان کرده است.
از این عکس‌ها مدت‌هاست در خیابان‌های تهران دیده می‌شود؛ پوستر شاهزاده رضا پهلوی در خیابان «فلسطین» شمالی (کاخ شمالی)؛ تهران خرداد ۱۳۹۷
در مقدمه این گزارش آمده رضا پهلوی فرزند آخرین پادشاه ایران گزینه‎ی ایده‎آل برای رهبری دولت در تبعید می‌بود. مگر نه اینکه سازمان سیا به پدرش در کودتای سال ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) علیه محمد مصدق نخست وزیر وقت کمک کرد؛ چرا حالا در شرایطی که ایران به شدت متزلزل است آمریکایی‌ها کمک نکنند تا همان گروه دوباره به قدرت بازگردد؟
بلومبرگ می‌نویسد در این مورد دو دلیل وجود دارد. یکی اینکه دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا می‌گوید هدف او تغییر رژیم ایران نیست بلکه تغییر رفتار جمهوری اسلامی است. دلیل مهم دیگر این است که رضا پهلوی خودش علاقه‌ای به حاضر شدن در چنین نقشی ندارد.
الی لیک می‌نویسد او در گفتگویی که همین ماه با یکدیگر داشتیم گفته است «پدر من پادشاه بود و من ولیعهد؛ ولی همواره به هموطنانم گفته‌ام که این شکل حکومت نیست که اهمیت دارد، بلکه محتوای آن مهم است؛ من معتقدم ایران باید یک دموکراسی پارلمانی سکولار داشته باشد و فرم نهایی حکومت را می‌بایست مردم تعیین کنند.»
گزارشگر بلومبرگ ادامه می‌دهد که به گزارش باب وودوارد در واشنگتن‌پست، رضا پهلوی در دهه‌ی ۱۹۸۰ که مرد جوانی بود با سیا ارتباط داشت. پس از آن هم دولت ریگان تلاشی برای تغییر رژیم ایران نداشت و سعی می‌کرد با آنها [جمهوری اسلامی] مذاکره کند. چنانکه رسوایی ایران- کنترا هم نشان می‌دهد، آمریکایی‌ها برای آزادی گروگان‌ها در لبنان سلاح‌های اسرائیلی به ملایان فروختند.
خود رضا پهلوی بیش از ۲۰ سال است که تکرار می‌کند به دنبال تاج و تخت نیست. او امروز هیچ پولی از دولت‎های خارجی نمی‎گیرد و در عوض خود را شخصیتی می‌داند که می‎تواند توجه جهان آزاد را به مبارزه جهت آزادی در سرزمین خودش جلب کند. او می‎گوید در این مسیر «خود را نامزد داشتن هیچ مقامی نمی‌دانم و هیچ انگیزه شخصی ندارم بجز کمک به آزادی مردم ایران از رژیم ملایان. شاید مردم بگویند که به تو برای این یا آن نقش نیاز داریم، و این در دست من نیست.»
به نوشته‌ی بلومبرگ، پدر رضا پهلوی که در سال ۱۹۷۹ سرنگون شد از سوی مردم منفور به شمار می‌رفت و اگر انقلاب اسلامی در آن سال شکست می‌خورد، رضا پهلوی وارث تاج و تخت شاه می‌شد. به جای آن اما ۴۰ سال در آمریکا زندگی می‌کند. او در ۱۷ سالگی در سال ۱۹۷۸ خلبان نیروی هوایی شد و اندکی پس از انقلاب در ایران در کالج ویلیامیز تحصیل کرد. وی خود را یک فرد میهن‌دوست می‌داند که می‌بایست برای گشوده‌ شدن دریچه‌های میهن‌اش و گذار آن از شرایط کنونی به یک جامعه‌ی باز تلاش کند.
رضا پهلوی در دوره آموزش خلبانی
او می‎گوید: «من فرد خوش‌بینی هستم که نیمه پر لیوان را می‌‏بینم، تصور کنید که اگر در ایران به عنوان ولیعهد پرورش می‌یافتم، فکر نمی‎کنم حتی یک درصد از تجربه و دانش زندگی در یک جامعه آزاد را که امروز دارم می‎داشتم و این را مدیون زندگی در یک کشور دموکراتیک هستم. تجربه زندگی در آمریکا بهترین هدیه‎ای است که می‎توان امروز برای سازماندهی ایرانیان جهت گذار از استبداد به ارمغان برد.»
این تجارب برای رضا پهلوی زندگی جالبی را رقم زد. به عنوان مثال او دوست جین شارپ فقید بزرگترین نظریه‌پرداز تحولات اجتماعی بدون خشونت و بنیانگذار موسسه آلبرت آینشتاین بود. رضا پهلوی می‌گوید عقاید شارپ درباره سازماندهی یک انقلاب بدون خشونت به شدت افکار او را تحت تأثیر قرار داد که حالا چگونه می‌توان با چنین ایده‌هایی جنبش دمکراتیک در ایران را حمایت کرد.
به نوشته‌ی الی لیک گزارشگر بلومبرگ، این تأثیر در این گفتگو نیز مشهود است. برای مثال رضا پهلوی می‌گوید که بخش مهمی از استراتژی وی «جذب حداکثری اعضای نهادهای نظامی و شبه‌نظامی رژیم کنونی است که فاسد نبوده و دست به جنایت نزده‌اند.» این یکی از آموزش‌های جین شارپ است درباره مناسبات انسان- قدرت- جنبش. رضا پهلوی تأکید می‌کند چقدر مهم است که بتوان وابستگان پلیس و نیروهای امنیتی یک رژیم دیکتاتوری را به مشارکت در انقلاب جلب کرد و ادامه می‌دهد «آنها باید بدانند که قربانی تغییر رژیم نمی‌شوند. بعضی از سیاستمداران در سطح رهبری حکومت باید پاسخگوی اعمالشان باشند اما اکثریت مردم باید بدانند که قرار نیست مجازات شوند.»
رضا پهلوی همچنین می‌گوید که می‌خواهد پلی بزند بین فعالان سیاسی ایران و شخصیت‌های سیاسی در غرب؛ «وقت آن رسیده که دموکراسی‌های غربی یک دیالوگ باز و شفاف را با اپوزیسیون دمکرات ایران پیش ببرند.» اما وی همزمان تأکید می‌کند که این روندی است که از سوی خود ایرانیان می‌بایست در پیش گرفته شود. او می‌گوید هر نوع مداخله‌ی نظامی آمریکا در ایران را به شدت رد می‌کند. وی همچنین می‌گوید این یک رؤیای خیالی است که آمریکا از مجاهدین خلق حمایت کند؛ گروهی که از انقلاب ۱۹۷۹ [و جمهوری اسلامی] حمایت کردند تا اینکه در دهه‌ی هشتاد از سوی رژیم سرکوب و پاکسازی شدند. وی توضیح می‌دهد «من با اعضای سابق مجاهدین صحبت کرده‌ام. آنها زنان را مجبور به حجاب می‌کنند.» در عین حال مجاهدین در نزد بیشتر ایرانیان منفور هستند زیرا در جنگ ایران و عراق با پشتیبانی صدام به ایران حمله کردند. «من اصلا نمی‌توانم تصور کنم که ایرانیان این رفتار مجاهدین را در آن برهه ببخشند. اگر قرار باشند مردم بین این رژیم و مجاهدین یکی را انتخاب کنند، به احتمال زیاد ملایان را ترجیح خواهند داد.»
مراسم دعاخوانی اجباری در اردوگاه سازمان مجاهدین
خیلی‌ها درباره سلسله پهلوی یک چیز را تکرار می‌کنند، که رژیم شاه دگراندیشان را شکنجه و مطبوعات را سرکوب می‌کرد و فاسد بود. با این همه امروز یک نوستالژی نسبت به دوران شاه وجود دارد. زمانی که چندی پیش کارگران ساختمانی مومیایی رضاشاه را تصادفی پیدا کردند، ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی به شدت هیجان‌زده شدند. بعد هم که رژیم جمهوری اسلامی از بررسی پزشکی و علمی این مومیایی برای تعیین هویت آن سر باز زد و اعلام کرد که آن را به خاک سپردهه است، جامعه ملتهب شد.
رئول مارک گرشت، افسر بازنشسته سازمان سیا که در مسائل مربوط به ایران فعالیت می‎کرده، به الی لیک گزارشگر بلومبرگ گفته است که همیشه در داخل ایران رگه‎هایی وجود داشته که از شاه با علاقه و نیکی یاد می‎کنند. او تعریف می‌کند در دهه ۱۹۸۰ با یکی از مخالفان رژیم ایران و از علاقمندان به خاندان پهلوی در ترکیه دیدار داشته. این فرد برای اثبات وفاداریش نسبت به خاندان پهلوی عکسی را نشان داد که در آن تصویری از شاهزاده را روی سینه‎اش و زیر چادر چسبانده بود. این افسر بازنشسته سیا گفت: «نوستالژی عمومی نسبت به پهلوی‌ها از مدت‌ها پیش در ایران وجود داشته و فکر نمی‌کنم  بیانگر تلاش‌هایی برای برپایی دوباره پادشاهی در ایران باشد.»
از این نظر، رضا پهلوی نه به عنوان کسی که در انتظار مقام پادشاهی است بلکه به عنوان چهره‌ای میهن‌دوست چیزی برای ارائه به مردم‌اش دارد. او به گزارشگر بلومبرگ گفت که در درجه‌ی اول تلاش می‌کند به ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند دسترسی داشته باشد تا بتوان چاره‌ای برای بحران آب آشامیدنی که در راه است یافت. او می‌خواهد شبکه‌ای از ایرانیان مهاجر با استعداد را فرا بخواند تا درباره مشکلات مختلفی که رژیم کنونی در آن دست و پا می‌زند، از بحران ارز تا خشکسالی کشور، رایزنی کرده و راهکار ارائه دهند.
این همه بیانگر بلوغ و خرد است. رضا پهلوی در قامت منجی ایران ظاهر نمی‌شود. او تلاش نمی‌کند سلسله‌‌ای را دوباره برپا سازد که انقلاب ۱۹۷۹ سرنگون کرد. نه، پسر آخرین شاه ایران برای یک انقلاب نوین در ایران بر اساس الگوی دموکراتیک ملتی تلاش می‌کند که دور از مادرِ میهن‌ به میهن وی تبدیل شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر