- روزنامه جوان: به دنبال آن هستند که مردم را به کف خیابانها کشانده و از طریق بروز آشوب داخلی، نظام را سرنگون کنند.
- روزنامه وطن امروز: آمریکا برای تغییر رژیم روی گروههای اپوزیسیون داخلی حساب کرده و به دنبال تغییر دموکراتیک نظام است.
- حسين كنعاني مقدم دبیرکل «حزب سبز»: اپوزيسيون ميخواهد سر به تن هيچ يك از دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا نباشد.
کیهان لندن- با افزایش احتمال طرح استیضاح بیژن زنگنه وزیر نفت در مجلس، حسینعلی امیری معاون پارلمانی حسن روحانی گفته «در شرایطی که آمریکا از برجام خارج شده و مرتب به همراه رژیم صهیونیستی دنبال یک جنگ اقتصادی تمامعیار علیه ما هستند، تضعیف وزارت نفت به نفع کشور نیست.»
گرچه همچنان طیفها و افرادی در سطوح ارشد جمهوری اسلامی در سخنان یا مصاحبههای خود وانمود میکنند شرایط عادی و امور جاری کشور تحت کنترل و «همه چیز آرام است» اما همگی نگران از پیامد بحرانهایی هستند که نظام در آن محاصره شده و راهی برای خروج از آن نمییابد. از همین روست که در ماههای اخیر زمامداران جمهوری اسلامی مرتب از خطر فروپاشی و تغییر رژیم سخن گفته و نسبت به آن هشدار میدهند.
روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران شنبهشب، ۲۶ خرداد، در گزارشی با عنوان «نقشه سهگانه دشمن را چگونه میتوان خنثی کرد» نسبت به فشار روانی، اقتصادی و عملی غرب در مقابل جمهوری اسلامی هشدار داده و اعتراف کرده «اقتصاد پاشنه آشیل» نظام شده و نوشته دشمن میکوشد در طرحی که هدف آن سرنگونی است با سیاهنمایی و درونیسازی این شبهه که نظام ناتوان است باعث ایجاد یأس و ناامیدی در میان مردم شود و با افزایش فشارهای اقتصادی و تحریمها مردم را به کف خیابانها کشانده و از طریق بروز آشوب داخلی، نظام را سرنگون کند.
این روزنامه با دست گذاشتن روی سرخوردگی مردم پس از شکست برجام و مشکلات اقتصادی و معیشتی به تظاهرات دیماه ۹۶ اشاره کرده و نوشته است موفقیت در طراحیِ به خیابان کشاندن مردم و ایجاد فشار بر نظام باعث شده که این حوزههای فشار همچنان جزو مهمترین برنامهریزی دشمنان برای سرنگونی نظام باشد.
روزنامه جوان تاکید کرده مردم به خوبی میدانند در پس آشوبهای داخلی، پروژهای سنگین برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
همزمان روزنامه وطنامروز نیز در گزارشی مشابه نوشته هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا برای تغییر رژیم روی گروههای اپوزیسیون داخلی حساب کردهاند و با آسیب زدن در داخل و تضعیف قدرت منطقهای ایران در نهایت تغییر دموکراتیک نظام را دنبال میکنند.
تاریخ مصرف اصلاحطلبان قبل از اصولگرایان تمام شد
درک این واقعیت در جامعه که از سوی مردم در شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» نمایان شد برای گروهی از چهرههای سیاسی درون نظام جا افتاده است.
حسین کنعانی مقدم دبیرکل «حزب سبز» ضمن مخالفت با اصلاحطلبانی که میگویند اپوزیسیون با اصلاحطلبان بیش از اصولگرایان دشمن است، گفته اپوزیسیون در تعریف درست میخواهد سر به تن هیچ یک از دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا نباشد و این نگاه اصلاحطلبان نوعی فرار از واقعیت است […] اگر قرار باشد بگوییم که تاریخ مصرف اصولگرایان تمام شده یا تاریخ مصرف اصلاحطلبان، به نظر میرسد که اول تاریخ مصرف اصلاحطلبها تمام شد، زیرا بعد از مجلس ششم عملا نتوانستند در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند و این اصولگرایان بودند که روی کار آمدند.
او به نامه نیوز گفته از آنجا که «مردم دیدند مجموعه اصولگریان نتوانستند به حرفهای خود عمل کنند، عملا در دور بعد انتخابات به میانهها یعنی آقای روحانی که اعتدالگرا است رای دادند. به نظر میرسد که الان دوره عبور از اعتدالگرایان رسیده و اگر اینها نیز نتوانند که در باقی مانده دولت روحانی کارآمدی خود را نشان دهند و به وعدههای خود عمل کنند تاریخ مصرفشان میگذرد.»
راهکار نظام چیست؟
عبدالله گنجی یکی از تئوریسینهای سپاه و مدیر مسئول روزنامه جوان یکی از آنهایی است که نخست با مقالات و تیترهای خود دمار از روزگار دولت روحانی درآورد. اما پس از خروج آمریکا از برجام این واقعیت را دریافت که سوراخ شدن کشتی نظام دیگر اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد و اگر این کشتی غرق شود همه را به قعر دریا فرو میکشد.
او در یادداشتی با عنوان «دولت و انقلابیون پیشقدم شوند» به دو طرف توصیه کرده «گذشت کنند» و اختلافات را کنار بگذارند. خطاب یادداشت او به دو گروه است: دولتیها و خصوصاً روحانی و حزباللهیها و کسانی که به گفته او به فرامین خامنهای نگاه شرعی دارند.
پاسدار گنجی خطاب به روحانی گفته که دولت بدون نیروهای حزباللهی به تنهایی نمیتواند مشکلات را حل کند و به نیروهای حزبالله و انقلابیون هم تاکید کرده «باید بدانند که منشأ همه مشکلات کشور دولت نیست» و در نکتهای قابل توجه هشدار داده «اگرچه در پیشبینیها و پیشگیریها دولت نتوانسته است اقتدار خود را ثابت نماید اما ما در یک جنگ همهجانبه و پیچیده قرار داریم.»
او توصیه کرده «اگر بر این باوریم که گرانی ارز به دشمن و طلا و مسکن و خودرو عمدتاً به نقدینگی ۱٫۵ تریلیونی برمیگردد هر کس راهی بلد است که دولت بتواند این نقدینگی را به سمت امور مولد برگرداند، ارائه کند.» وی همچنین گفته «حزباللهیها سنگ زیرین آسیاب هستند و نمیتوانند و نباید نقد خود را معطوف به چرخش در قدرت کنند بلکه باید نقد خود را متوجه حل مشکلات مردم کنند زیرا انقلابیون رضایت مردم از نظام را بر حضور خود در کرسی قدرت ترجیح میدهند!» البته او راهکار عملی برای اینکه چطور نقدینگی به سمت تولید برود ارائه نداده است.
عبدالله گنجی که مثل اغلب مسئولان نظام دچار فراموشی و بلاتکلیفی و گرفتار «خودنقضی» هستند در حالی که از گذشت و اتحاد و همکاری بین نیروهای داخل نظام میگوید چند صفحه جلوتر گزارش اختصاصی با عنوان «ای نشسته صف اول به عدالت برخیز» از مراسم عید فطر و شعرخوانی میثم مطیعی [ مداح مشهور به «بلبل بیت خامنهای»] علیه دولت و حسن روحانی در ابتدای این مراسم چاپ کرده است.
آیا جمعکردن نقدینگی از مردم ممکن است؟
محمد یوسفی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه در مصاحبه با روزنامه جهان صنعت به نوعی پاسخی برای تئوری آنهایی ارائه کرده که گمان میکنند در چنین شرایطی میشود نقدینگی در جامعه را به سمت تولید سرازیر کرد. او در بخشی از مصاحبهی خود با عنوان «تیرخلاص به نظام پولی» میگوید: « باید بدانیم که فضای اقتصادی کشور شرایط عادی ندارد و در این شرایط نمیتوان مردم را به زور وادار کرد که منابع مالیشان را به سمت بانک هدایت کنند.»
این اقتصاددان شرح داده «این سیاست که بتوان با اعطای سود بیشتر سپردههای مردم را به سمت بانک هدایت کرد دیگر اعتباری ندارد چون تجربه نشان داده که امنیت سپردههای مردم در سازمانهای مالی تامین نمیشود و دولت هم گامی برای دفاع از حق مردم برنمیدارد اما در مقابل از بانک مرکزی حصار امنی ساخته است تا بتواند برای پرداخت پول نهادهای پولی شکستخورده گام بردارد که چنین اقدامی میتواند فشار بر سیستم بانکی را تشدید کند.»
به بیان ساده بانکها هستند که مسئولیت جمعآوری نقدیندگیها و سرمایهگذاری آن در بخش تولید را دارند که خود آنها گرفتار انواع بحران هستند. مدتهاست مردم پول خود را صرف خرید سکه و ارز و حالا اتومبیل میکنند که افزایش قیمت افسارگسیختهی ارز و سکه و ماشین یکی از پیامدهای فوری آن است.
در انسداد مزمن سیاسی و ایدئولوژیک و در نتیجه، در نبود راهکار عملی برای تغییر وضعیت بحرانی عملا موجود، نیروهای سیاسی نظام در جناحین و سطوح مختلف به شدت درگیر هراس از فروپاشی و سرنگونی شدهاند و مرتب به یکدیگر هشدار میدهند در حالی که معلوم نیست چه کسی باید این هشدارها را جدی بگیرد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر