کار سادهای بود و گرهای نداشت. نه کارآموزی دورودرازی میخواست، نه ابزار بسیاری. میشد فوتوفن آن را با اندکی بردباری آموخت و به کار بُرد. اما سر و کار داشتن پیوسته با کوره و اسید، ناخوش و بیمارشان میکرد و ریهها را از کار میانداخت. با این همه، باید لِم کار دستشان میآمد و درمییافتند ظرفها را چه اندازه روی کوره تاب بدهند و بچرخانند. یا چگونه بسابند تا چربیها و رنگ گرفتگیها از میان برود.
کارگاه کوچک سفیدگرها انباشته از ظرفهای کوچک و بزرگ مسی بود. آنها با سرورویی عرقچکان، در کنار کورههایی که اکنون روبه خاموشی میرود، به کار سفیدکردن ظرفهایی میپرداختند که تیرهرنگ و چرکین شده بودند.
کار پیشهور سفیدگر، همان گونه که از نام آن پیداست، سفید کردن ظرفهای مسی است که بر اثر گذر زمان تیره شدهاند. این کار با کمک قلع انجام میشود. همهی ظرفهای مسی با گذشت یکی دو سال، رنگ اصلی خود را از دست میدهند و چرکین و آغشته به چربی میشوند. پختن غذا در ظرفهای مسی، لکههای سیاهی درون آنها پدید میآورَد. این از ویژگی فلز قلع است. پیداست آنها را باید دوباره سفید کرد. زمانی هم که ظرف مسین از زیر دست پیشهوران مسگر بیرون میآید، سفیدگرها آن را سفید میکنند. این دو پیشه، مسگری و سفیدگری، از هم جداست؛ هرچند استادان مسگری هم هستند که کار سفیدگری را انجام میدهند.
سفیدگری نام دیگری هم دارد و به آن «قلاگری» میگویند. قلاگر همان سفیدگری است که با فلز قلع سر و کار دارد. قلع، یا ارزیز، فلز نقرهای رنگی است که پایداری بسیاری در برابر زنگزدگی و فرسایش دارد. به همین سبب از این عنصر شیمیایی برای روکشی فلزات و جلوگیری از زنگزدگی آنها استفاده میشود.
سفیدگری نام دیگری هم دارد و به آن «قلاگری» میگویند. قلاگر همان سفیدگری است که با فلز قلع سر و کار دارد. قلع، یا ارزیز، فلز نقرهای رنگی است که پایداری بسیاری در برابر زنگزدگی و فرسایش دارد. به همین سبب از این عنصر شیمیایی برای روکشی فلزات و جلوگیری از زنگزدگی آنها استفاده میشود.
سفیدگرها به دو شیوه کار سفیدگری را انجام میدادند. یا دورهگرد بودند، یا مغازهای کوچک در راستهی بازار مسگرها داشتند. در گذشته بیشتر سفیدگرها دورهگرد بودند و به روستاها آمدوشد میکردند. در شهر نیز، در زمان نیاز به آنها، کنار کارگاه یا دکان مسگرها بساط خود را پهن میکردند و به سفید کردن ظرفهایی که آنان ساخته بودند، میپرداختند.
سفیدگرهای دوره گرد، چند روزی سر از روستاها درمیآوردند و در میدانگاه آنجا به کار سرگرم میشدند؛ بدینگونه که گودالی به ژرفای 30 سانتیمتر و قطر 37 سانتیمتر، در زمین میکندند. این گودال کورهی سفیدگری آنان بود. سپس با کمک ابزاری که همراه داشتند، ظرفها را با دمدستی روی آتش میگرفتند و به کمک دیزاب، که مایعی برای شستشو است، چربیها را می زدودند. یا اینکه پوست بزغاله را کف ظرفها میکشیدند و آنها را میسابیدند. اینگونه ظرفها جرمزدایی میشد. سپس آنها را میشستند و پس از خشک کردن، بار دیگر روی آتش میگرفتند و با نشادر و قلع، سفید میکردند.
اما روش سفیدگرها، یا قلاگرهایی که در شهر کارگاه داشتند، اندکی متفاوت بود یا دستِ کم شکل و شیوهی تعریف شدهتری داشت. آنها هم در کار خود از قلع و پودر سفیدرنگ نشادر بهره میبرند. قلع، ورقهایی است که برای انجام کار سفیدگری خُرد میشود. نشادر نیز از خود قلع به دست میآید.
نخستین گام در سفیدگری، دیزاب دادن ظرفهای چربی گرفته است. دیزاب را در آبِ جوشانده هم میزنند و پس از آن که سرد شد، آن را روی ظرف مسینی میریزند که با دمای آتش داغ شده است. سپس ظرف را با پارچهای ضخیم پاک میکنند و شستوشو میدهند.
سفیدگرهای دوره گرد، چند روزی سر از روستاها درمیآوردند و در میدانگاه آنجا به کار سرگرم میشدند؛ بدینگونه که گودالی به ژرفای 30 سانتیمتر و قطر 37 سانتیمتر، در زمین میکندند. این گودال کورهی سفیدگری آنان بود. سپس با کمک ابزاری که همراه داشتند، ظرفها را با دمدستی روی آتش میگرفتند و به کمک دیزاب، که مایعی برای شستشو است، چربیها را می زدودند. یا اینکه پوست بزغاله را کف ظرفها میکشیدند و آنها را میسابیدند. اینگونه ظرفها جرمزدایی میشد. سپس آنها را میشستند و پس از خشک کردن، بار دیگر روی آتش میگرفتند و با نشادر و قلع، سفید میکردند.
اما روش سفیدگرها، یا قلاگرهایی که در شهر کارگاه داشتند، اندکی متفاوت بود یا دستِ کم شکل و شیوهی تعریف شدهتری داشت. آنها هم در کار خود از قلع و پودر سفیدرنگ نشادر بهره میبرند. قلع، ورقهایی است که برای انجام کار سفیدگری خُرد میشود. نشادر نیز از خود قلع به دست میآید.
نخستین گام در سفیدگری، دیزاب دادن ظرفهای چربی گرفته است. دیزاب را در آبِ جوشانده هم میزنند و پس از آن که سرد شد، آن را روی ظرف مسینی میریزند که با دمای آتش داغ شده است. سپس ظرف را با پارچهای ضخیم پاک میکنند و شستوشو میدهند.
در گام دیگر، به کمک شن و پوست بز آن اندازه ظرف را میسابند و به بدنهی ظرف میکشند تا به تمامی پاکیزه شود. آنگاه دوباره ظرف را شستوشو میدهند و آمادهی سفیدگری میشوند. برای سفیدگری باید ظرف را دوباره در کوره بگذارند و داغ کنند. تنها در آن زمان است که پودر نشادر را در ظرف میریزند و به درون و بیرون آن میکشند. پس از فروبردن در آب، ظرف را خشک میکنند. بدینسان ظرف مسین، رنگ سفید و پاکیزهای پیدا میکند.
دمهای کورهای که در گذشته سفیدگرها استفاده میکردند، پوستی بود. آنها پوست دباغی شدهی گوسفند را به شکل مشک درمیآوردند. یک سر مشک که سوراخ شده بود به کمک لولهای راه به کوره میبُرد و سر دیگر مشک با دو تختهی کوبیده، شکل دستگیره به خود میگرفت. هنگامی که دو تخته را به هم میچسباندند، هوا از درون مشک به طرف کوره دمیده میشد. این کار چندبار تکرار میشد تا کار دمیدن انجام گیرد.
دمهای کورهای که در گذشته سفیدگرها استفاده میکردند، پوستی بود. آنها پوست دباغی شدهی گوسفند را به شکل مشک درمیآوردند. یک سر مشک که سوراخ شده بود به کمک لولهای راه به کوره میبُرد و سر دیگر مشک با دو تختهی کوبیده، شکل دستگیره به خود میگرفت. هنگامی که دو تخته را به هم میچسباندند، هوا از درون مشک به طرف کوره دمیده میشد. این کار چندبار تکرار میشد تا کار دمیدن انجام گیرد.
این روزها در اندک کارگاههای بهجا ماندهی سفیدگری، ظرفها و قابلمههای قرمز رنگ بیشتر دیده می شود تا سفید. گویا ظرفهای رنگین بشتر پسندیده میشود تا سفیدشدهها. در گذشته قلع ارزان بود. از اینرو مسگرها ظرفها را ستبر میساختند و هر دو روی آنها را استادان سفیدگر سفید میکردند. اکنون فلز قلع گران است و ظرفها نیز ضخامت گذشته را ندارند. این نیز یک سبب رواج رنگ قرمز در ساخت ظرفهای مسی است.
دیر زمانی است که تفلون جای ظرفهای مسین را گرفته است. پیداست پیشهی سفیدگری نیز ارزش خود را از دست داده و شمار آنهایی که بدین کار میپرداختند و گذران میکردند، کمتر شده است. اکنون نشان سفیدگرها را به دشواری میتوان به دست آورد؛ مگر در کوچهپسکوچههای قدیمی، تیمچهها و کارگاههای دور افتاده و در نزد سالخوردگانی که به سفید کردن چند ظرف مسی دل، خوش کردهاند.
دیر زمانی است که تفلون جای ظرفهای مسین را گرفته است. پیداست پیشهی سفیدگری نیز ارزش خود را از دست داده و شمار آنهایی که بدین کار میپرداختند و گذران میکردند، کمتر شده است. اکنون نشان سفیدگرها را به دشواری میتوان به دست آورد؛ مگر در کوچهپسکوچههای قدیمی، تیمچهها و کارگاههای دور افتاده و در نزد سالخوردگانی که به سفید کردن چند ظرف مسی دل، خوش کردهاند.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر