پیشهی آسان و بیدردسری نبود. با ورقی تیز و بُرا سر و کار داشتند و یک لحظه غفلت، زخمی کاری روی دستشان میگذاشت. باید همهی حواسشان جمع کار میشد و دوروبرشان را فراموش میکردند. این پیشه بردباری میخواست و احتیاط در کار. نیاز مردم هم بود. هرچه میساختند به کار زندگی روزمره میآمد.
بدون ابزاری که حلبی سازها شکل میدادند، کار مردم لنگ بود. اما این روزها زندگی دگرگون شده است و کاروبار حلبیسازان هم تعریفی ندارد. تا چند دهه پیش، آنچه میساختند در نگاه مردم ارزش داشت و قدر کارشان دانسته میشد. اما این سالها و روزها، پیشهی حلبیسازی از چشمها افتاده است. همان داستان به بازار آمدن «نو» است و دل آزرده شدن «کهنه»!
حلبی، ورقی فلزی با رنگ نقرهای است. ضد زنگ است و به آسانی شسته میشود. در دههی 30، زمانی که نفت کاربرد بیشتری یافته بود، از روسیه و انگلستان بشکههای نفتی به ایران آورده میشد که از جنس حلبی بود. برای ایرانیها تا اندازهای تازگی داشت. میدانستند که با این بشکههای حلبی میتوان هزار وسیله ساخت. (میتوان اینکار را گونهای بازیافت دانست). برای همین بود که پس از خالی شدن بشکهها، آنها را میخریدند و کسانی که ذوق و هنر صنعتگری داشتند، از آنها ابزار گوناگونی میساختند. این کار گسترش یافت و پیشهی کسانی شد که به نام «حلبی ساز» آوازهای پیدا کرده بودند. چیزی زمان نبُرد که حلبی سازی هم در میان پیشههای دیگر جایی باز کرد و راستهای شد در بازار.
ابزاری که به کار حلبی سازها میآمد، چندان زیاد نبود. قیچی همواره کنار دستشان بود و ابزار دیگری به نام «دِرناق» که ورقههای حلبی را با آن لبهگردانی میکردند. با این ابزار، حلبی فُرم داده میشد.
ابزاری که به کار حلبی سازها میآمد، چندان زیاد نبود. قیچی همواره کنار دستشان بود و ابزار دیگری به نام «دِرناق» که ورقههای حلبی را با آن لبهگردانی میکردند. با این ابزار، حلبی فُرم داده میشد.
چکش و پتک برای کوبیدن ورقهی حلبی، ابزار دیگر استادان این پیشه بود و نیز «میل آهن» که وسیلهای فلزی و چهارگوش بود. با میل آهن، تیزههای حلبی استوار میشد. اما برای صاف کردن حلبی از ابزاری به نام «قالب تنه» بهره میبردند. جنس قالب تنه، از فولاد بود.
مهمتر از این ابزارها، «سندان» بود که کار حلبی سازی بدون آن پیش نمیرفت. سندان کمک میکرد تا با چکش به ورقه حلبی حالت و فرم داده شود.
استاد حلبی ساز در آغاز ورقهی حلبی را بُرش میداد و با کمک ابزارهای کارگاهش، شیارها و خطهایی را روی ورقه میانداخت تا نقش دلخواهش پدید بیاید. هنگام چکش کوبی، مراقب بود که ضربه با نیرو، اما به نرمی روی ورقه حلبی زده شود. پس از کوبش ورقه بود که درزها و شکافهای ابزار ساخته شده را با لحیم پُر میکردند. فُرمدهی و به هم پیوند دادن قطعهها نیز کاری بود که نیاز به چیرهدستی و آزمودگی داشت.
مهمتر از این ابزارها، «سندان» بود که کار حلبی سازی بدون آن پیش نمیرفت. سندان کمک میکرد تا با چکش به ورقه حلبی حالت و فرم داده شود.
استاد حلبی ساز در آغاز ورقهی حلبی را بُرش میداد و با کمک ابزارهای کارگاهش، شیارها و خطهایی را روی ورقه میانداخت تا نقش دلخواهش پدید بیاید. هنگام چکش کوبی، مراقب بود که ضربه با نیرو، اما به نرمی روی ورقه حلبی زده شود. پس از کوبش ورقه بود که درزها و شکافهای ابزار ساخته شده را با لحیم پُر میکردند. فُرمدهی و به هم پیوند دادن قطعهها نیز کاری بود که نیاز به چیرهدستی و آزمودگی داشت.
ابزاری که با حلبی ساخته میشد بسیار گوناگون بود. از سماور زغالی و آبپاش گرفته تا چراغ نفتی و بخاری هیزمی. حلبی سازها ابزاری میساختند به نام «درطاس» که پیمانه بود و به کار آجیل فروشها میآمد. «شربه» هم که گونهای پارچ بود، از ساختهای حلبی سازان بود. ناودانهای حلبی هم در هر خانهای کاربرد داشت. این ناودانها به دیوار حیاط میخ میشدند تا آب باران روی پشتبام را به حیاط بریزند. ساختن چراغ فتیلهای 3 شعله نیز از عهدهی حلبی سازان برمیآمد و نیز چراغ موشی.
از ابزار جالب توجه دیگری که دستهای هنرمند حلبی سازها میساخت، «بوق حمام» بود. دلاکها صبح کلهی سحر، خوابزدهها را با این بوقهای حلبی از باز بودن گرمابه آگاه میکردند.
از ابزار جالب توجه دیگری که دستهای هنرمند حلبی سازها میساخت، «بوق حمام» بود. دلاکها صبح کلهی سحر، خوابزدهها را با این بوقهای حلبی از باز بودن گرمابه آگاه میکردند.
گلابپاش، اسپند دودکن، زنگولهی حیوانات، قیف، آفتابه و بسیاری ابزار دیگر نیز ساخت حلبی سازان بود. حتا آنها از ورقهی حلبی، کیف مدرسه هم میساختند! اما در این سالها که حلبی سازی نیز مانند بسیاری از پیشههای سنتی از رونق افتاده است، کار استادان انگشتشمار این فن، تنها ساخت لوله بخاری شده است و کانال کولر، یا دودکش. در باختر(:غرب) ایران نیز پیتهای حلبی برای نگهداری پنیر و روغن ساخته میشد. به این پیتها «تِنکه» میگفتند. گاه نیز برای پیتهای حلبی در و قفل میساختند و از آنها برای نگهداری خوراکی یا برگهها و مدارک بهره میبردند. همهی این نمونهها نشان از گوناگونی (:تنوع) ابزارهایی دارد که هنرمندان حلبی ساز میساختند.
در میان شهرهای ایران، همدان به داشتن استادان حلبی ساز آوازهای افزونتر دارد. استادی که این پیشه را در همدان رونق داد و سبب شد که راستهای به نام حلبی سازان در بازار همدان شکل بگیرد، استاد «نورعلی ضرابیان» بود. او این هنر را در اروپا بهتر و کارآمدتر آموخت و با بازگشت به همدان مغازهی حلبی سازی راه انداخت به کمک سه فرزندش این صنعت را رواج داد. اکنون نیز نوهی او استاد «محمدباقر ضرابیان» در این پیشه از سرآمدان است. هنر حلبی سازی او در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است و برای ثبت جهانی نیز یکی از پیشنهادهای ایران به یونسکو است.
گرانی ورقهای حلبی یکی از دلایلی است که پیشهی حلبی سازی را فروکاسته و دستخوش دگرگونی کرده است. اما هنوز هم ابزاری که استادان حلبی ساز میساختند، در یاد و حافظهی بسیاری پایدار مانده است.
در میان شهرهای ایران، همدان به داشتن استادان حلبی ساز آوازهای افزونتر دارد. استادی که این پیشه را در همدان رونق داد و سبب شد که راستهای به نام حلبی سازان در بازار همدان شکل بگیرد، استاد «نورعلی ضرابیان» بود. او این هنر را در اروپا بهتر و کارآمدتر آموخت و با بازگشت به همدان مغازهی حلبی سازی راه انداخت به کمک سه فرزندش این صنعت را رواج داد. اکنون نیز نوهی او استاد «محمدباقر ضرابیان» در این پیشه از سرآمدان است. هنر حلبی سازی او در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است و برای ثبت جهانی نیز یکی از پیشنهادهای ایران به یونسکو است.
گرانی ورقهای حلبی یکی از دلایلی است که پیشهی حلبی سازی را فروکاسته و دستخوش دگرگونی کرده است. اما هنوز هم ابزاری که استادان حلبی ساز میساختند، در یاد و حافظهی بسیاری پایدار مانده است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر