چندی پیش سنگنوشتههای نویافتهای در نقش رستم بهدست آمد که تاکنون از چشم باستانشناسان پنهان مانده بود. اکنون با خوانش آن کتیبهها، آگاهیهای بسیار ارزشمند و درخور توجهی به دست آمده است. سنگنوشتههای خصوصی یافتهشده در نقش رستم و شهر استخر دربردارندهی گفتارهایی اندرزگویانه و پیامآورانه هستند که نوشتههایی از دشمنی با اهریمن و تاریکی گرفته، تا دوستی و عشق ورزیدن را دربر میگیرد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، مجموعهی شهر استخر، نقش رستم و تختجمشید در فاصله اندکی از یکدیگر جای دارند و پیوند تنگاتنگی با رویدادها و تاریخ دورهی ساسانی دارند. افزونبر اینکه شهر استخر، زادگاه آیینی پادشاهان ساسانی است. از آنجا که شهر استخر تا سدهی پنحم دورهی اسلامی دارای اعتبار است از اینرو آگاهیهای گوناگونی در این منطقه بدست آمده است. سنگنوشتههایی که پیش از این یافتهشده بیشتر از سالهای واپسین دورهی ساسانی و آغاز دورهی اسلامی است. بیشتر این سنگنوشتهها در چهارچوب کتیبهی سنگ گور هستند. اما آنچه به تازگی از ستگنوشتههای این گستره بهدست آمده، گواهی بر وجود سنگنوشتههای خصوصی در چهارچوب اندرزها و پیامهایی است که گذشتگان به یادگار گذاشتهاند و واژههایی مانند «دوست» بارها در آنها به کار رفتهاست.
ابوالحسن اتابکی، پژوهشگر تاریخ و زبانهای باستانی، با اشاره به انواع سنگنوشتههای پهلوی که در مرودشت پیدا شدهاند، گفت: «خط پهلوی-اشکانی و پهلوی–ساسانی گسسته است و کتیبههای پهلوی کتابی پیوسته نوشته میشود. ضمن آنکه ریشه تمام این خطوط از خط آرامی گرفته شده است و البته با توجه به وجود هُزوارِش (در نوشتههای پهلوی به واژهها یا بخشهایی از یک واژه گفته میشود که به زبان آرامی و به خط پهلوی نوشته میشد اما هنگام خواندن برابر پارسی میانه آنها تلفظ میشد) در پهلوی کتابی، خوانش این خط بسیار دشوار است. درعین حال به دلیل آنکه خط پهلوی کتابی برخلاف خط میخی و اشکانی و ساسانی، از عمق زیادی برخوردار نیستند از اینرو طی سالهای گذشته دچار فرسایش شدهاند. همچنین این کتیبهها روی سنگهایی از جنس آهکی و رسوبی است که فرسایش آن در طول سال بیشتر است».
او در بارهی چرایی کم بودن عمق خط پهلوی کتابی که یکی از عوامل فرسایش آن روی سنگنوشتههای موجود نیز هست، گفت: «کتیبههایی که در نقش رستم پیدا شده و به خط پهلوی کتابی هستند، ازجمله کتیبههای سلطنتی نیستند و در قالب کتیبههای خصوصی و البته کتیبه سنگگور جای میگیرند. به این معنا که ممکن است یک موبد یا یکی از درباریان درصدد نوشتن کتیبه برآمده باشد و باقی ماندن آن برای آیندگان اهمیت چندانی نداشته. بیشتر این کتیبهها روی تخته سنگهای صاف است و با رسمالخطهای متفاوتی در کتیبههای کشف شده روبهرو هستیم. یک کاتب با حوصله نوشته و برای دیگری خیلی مهم نبوده. اگر بخواهیم امروزیتر صحبت کنیم میتوان آن را شبیه به خوشنویسی تشبیه کرد. برخی خوش خط و با حوصله مینویسند اما برخی دیگر خط دیگری دارند. از این رو، عمق نوشتههای کتیبهها بسته به افراد مختلف که آن را نوشتهاند، متفاوت است».
شمار بسیار زرتشتیان فارس
این پژوهشگر تاریخ و زبانهای باستانی با اشاره به آنچه سنگنوشتههای بهجای مانده از گذشتگان در نقش رستم و مجموعهی شهر استخر برای گفتن به ما دارند، افزود: «اهمیت شهر استخر سبب میشد تا سده ۴ پس از اسلام، دیوانیان (درباریان) همچنان در این منطقه باشند و با وجود آنکه تقریبا تا آن زمان همه ایرانیها مسلمان شده بودند اما در این بخش و در استان فارس تعداد زرتشتیان بسیار زیاد بود. از اینرو همچنان تا این دوره نیز شاهد کتیبههای پهلوی در این منطقه هستیم. شاید همین امر دلیلی بر تعداد زیاد کتیبههای خصوصی باشد. کتیبههای پهلوی کتابی به دو نوع سنگ مزار و کتیبههای خصوصی تقسیم میشوند. در بخشهای پایینی و دامنههای نقش رستم و شهر استخر بیش از ۹۰ درصد کتیبههای پیدا شده، کتیبههای سنگ گور هستند. اما در بخش بالایی کوه نقش رستم که تعجب ما را به همراه داشت این بود که بیشتر کتیبهها خصوصی هستند و تعداد اندکی از آنها کتیبه سنگ گور هستند».
اتابکی ادامه داد: «موضوعاتی که در این کتیبهها نوشته شده، متفاوت است. برخی از آنها اندرزنامه هستند به این معنا که در اواخر دورهی ساسانی، اندرزنامه در این متون زیاد دیده میشود. در واقع میتوان گفت اندرز در آن دوره رایج و رسم بود. علاوه بر پادشاهان، افراد عادی، بزرگان، درباریان و موبدان نیز اندرز مینوشتند. این اندرزها در دو و نهایتا چهار خط در قالب جملات کوتاه و پیام آورهستند و به دین و مذهب ارتباط خاصی ندارند. بیشتر هدفشان از نوشتن این کتیبهها به یادگار گذاشتن جملاتی به قول امروزیها قصار است. موضوعاتی ازجمله دوستی، عشق ورزیدن، بیماری، اهریمن، تاریکی، جدایی از دوست و نمونه هایی از این دست، در این کتیبهها و اندرزنامهها عنوان شده است. حتا کتیبههایی کشف شده که در آن، دربارهی امور مقدس یا حتا ساختوسازها نوشته شده است».
به گفته اتابکی سنگنوشتههای خصوصی پیدا شده در نقش رستم با گلنبشتهها(:الواح) و سنگنوشتههای تختجمشید قابل سنجش نیستند چراکه آن گلنبشتهها دربارهی مراودات شاهنشاهی بودند و در واقع به شرح امور روزمرهی تختجمشید میپردازند اما سنگنوشتههای های خصوصی نقش رستم به شرح رخدادها نمیپردازد و اندرز و پیام دربردارند. افزونبر آنکه بسیاری از واژههایی که مردم منطقه در عصر حاضر هم استفاده میکنند، فارسی باستان و پهلوی است و در سنگنوشتههای تازه یافتهشده نیز به چشم میخورد.
ویژگیهای دیگر سنگنوشتهها
او دربارهی ویژگیهای کتیبههای سنگ گور نیز گفت: «در این کتیبهها نام متوفی آورده شده و در کنار آن آرزویی برای آنکه بهشت نصیبتش شود آمده. یا آنکه نام فردی که گور را ساخته یا مزد به کسی داده که آن گور را بسازد آمده. نباید فراموش کرد که، در دوره ساسانی واژههایی مانند دخمه و استودان بیشتر برای سنگ گور به کار میرود و این واژهها نیز گاهی روی کتیبههای سنگ گور نوشته شدهاند. باتوجه به آنکه ۵ نوع تدفین در دوره ساسانی انجام میشد میتوان گفت همه تدفینها کتیبهی سنگ گور ندارند. با وجود آنکه درخصوص تدفینهای مردم عادی دوره ساسانی میدانیم اما هیچ چیزی درباره شیوه تدفین شاهان ساسانی نداریم. فقط در برخی از متون به دفن شاهان ساسانی در آرامستان اشاره شده و اطلاعات دیگری از شیوهی تدفین نداریم».
این پژوهشگر تاریخ و زبانهای باستانی با اشاره به شیوه تدفین مردم عادی در دوره ساسانی، اظهار کرد: «تدفینهای تودهسنگی، هاونی، استودان، سنگ حوضمانند و سنگدخمه برای مردم عادی انجام میشد. بر اساس بررسیهایی که در مرودشت انجام دادیم، هزاران گور هاونی پیدا کردیم که در ارتفاعات پایین هستند و استخوان متوفا در کوزههایی در این گورها گذاشته میشد. همچنین دخمههای کوچکی به اندازه ۴۰ تا ۴۰ و بسیار کوچک در کوه کنده شده است که استخوانها در آن گذاشته شده است. روش تدفین نیز به وضعیت و توانایی مالی متوفا و رده اجتماعی او بستگی داشت که شرایط مالی او امکان چه نوع روش تدفینی را بدهد. افرادی که توانایی مالی بهتری داشتند، استودان یا گورهای حوضمانند میساختند. موبدان و درباریان از این دست افراد بودند. اما هیچ سند خاصی دراین خصوص وجود ندارد، چراکه نامی ذکر نشده است».
اتابکی یادآور شد: «فردی که میمرد طی مراسمی خاص تدفین میشد. در مرحله نخست باید جسم او که با از دست دادن روح و جان، اهریمنی شده بود پاک میشد از این رو جسد بر فراز کوهها به نام دخمههای آفتاب که تعداد زیادی از آنها در استان فارس وجود دارد، گذاشته میشد تا گوشت آن توسط حیوانات و پرندگان از استخوان جدا شود و استخوان آفتاب بخورد و پاک شود و به نوعی روح انسان به سمت آفتاب برود سپس استخوان برای تدفین برده میشد. نوع تدفین مردم عادی بیشتر در دخمک، تودهسنگی و گورهای هاونی بود».
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر