شهر تهران بی دروپیکر و گاه بدقواره به چشم میآید. اما به همان اندازه طبیعت، کوهها و دامنههایش زیبا و دلانگیز است. آنچه طبیعت در اینجا ساخته است چشمنواز و کممانند است؛ آنچه ما خواستهایم بسازیم و ساختیم، چهبسا نازیبا و درهم از کار درآمده است.
رودبار قصران، با آن پیشینهی تاریخی بسیارش، از دیدنیهای تهران است و «دره هملونِ» آن، جایی کوچک، دلپذیر و دامنگستر. هملون دور نیست، حوالی پایتخت است.
دره هملون با شمال خاوری شهر تهران نزدیک به 35 کیلومتر دوری دارد. پس چندان از پایتخت دور نیست. این دره، با قلهها و آبشارها و درختان پربارش، میان دو روستای «مِیگون» و «شمشک» پهنا گشوده است. میگون در شمار دهستانهای رودبار قصران است، با کوهستانی سرد و باغهایی پُربار. قصران را سه بخش اوشان، فشم و میگون شکل میدهند. شمشک نیز از شهرهای همان قصران شمرده میشود. کوههای پُربرف آنجا آوازهی بسیاری دارد.
نام دره از روستای هملون گرفته شده است. روستای هملون در گذشتهها در جای دیگری بوده است: در میانهی دره و کنار باغهای هملون. اکنون نشانهای از جای پیشین روستا دیده نمیشود. هرچند میانسالان و سالخوردگان هملون، روستای زادگاهشان را به روشنی به یاد دارند.
نام روستا و دره اندکی نامفهوم است. هملون به چه معناست؟ بازگفتها چنین است که در گذشتههای دور یا شاید هم نزدیک، این دره را «همه بالا» مینامیدهاند. چون غارهای فراوان و حفرههای درون کوهی بسیاری داشته است. اندک اندک همه بالا، در زبان مردم به هملون تبدیل شده است. این سخنی است که میگویند. اما چرا باید کوهی که سوراخ و غارهای بسیار دارد، همه بالا خوانده شود؟ پیدا نیست! به هرروی، جز همین بازگفت، دلیل دیگری برای این نامگذاری دور از ذهن، نمیتوان یافت.
نام دره از روستای هملون گرفته شده است. روستای هملون در گذشتهها در جای دیگری بوده است: در میانهی دره و کنار باغهای هملون. اکنون نشانهای از جای پیشین روستا دیده نمیشود. هرچند میانسالان و سالخوردگان هملون، روستای زادگاهشان را به روشنی به یاد دارند.
نام روستا و دره اندکی نامفهوم است. هملون به چه معناست؟ بازگفتها چنین است که در گذشتههای دور یا شاید هم نزدیک، این دره را «همه بالا» مینامیدهاند. چون غارهای فراوان و حفرههای درون کوهی بسیاری داشته است. اندک اندک همه بالا، در زبان مردم به هملون تبدیل شده است. این سخنی است که میگویند. اما چرا باید کوهی که سوراخ و غارهای بسیار دارد، همه بالا خوانده شود؟ پیدا نیست! به هرروی، جز همین بازگفت، دلیل دیگری برای این نامگذاری دور از ذهن، نمیتوان یافت.
هملون درهای کوچک است و تا اندازهای صخرهای. سرتاسر آن را با کمتر از دو ساعت پیادهروی میتوان پیمود و از طبیعت آن بهرهها بُرد. شیب تند و سختگذری هم ندارد. برف که نباشد، گذر از آنجا دشوار نیست. اما در زمان بارندگی، سنگها لغزنده میشوند و کوهنوردی و درهپیمایی را سخت میسازند. بهویژه اگر گمان باریدن برف و درگرفتن کولاک باشد، باید بیش از اندازه احتیاط کرد.
چکادهایی (:قلههایی) که در چشمانداز دره هملون دیده میشوند اندک نیستند. یکی قله آهنگرک است که از دو قلهی شمالی با بلندای 3374 متر و قلهی جنوبی با بلندای 3372 متر شکل گرفته است. این دو قله دوری اندکی از هم دارند. قله آهنگرک زیبا و صخرهای است و از قلههای فرعی البرز مرکزی بهشمار میرود. این قله از شمال به دره آهار و دره تنگه میرسد و از خاور (:شرق) به دره هملون. یک قلهی دیگر دره هملون، آبک است با 3488 متر بلندا. در بلندیهای این قله تا بخواهیم چشمهها و غارهای کوچک دیده میشود. قله هملون نیز 3200 متر بلندی دارد. قلههای دیگر پیرامون همین دره هست.
دو غار در دره هملون شناخته شدهتر هستند. یکی غار هملون کوچک است و دیگری غار هملون بزرگ. غار کوچک دوری بسیاری از آغاز دره ندارد؛ شاید 15 دقیقه پیادهروی. در زیر تاق سنگی بزرگی، دهان گشوده است و بلندایی یک متری دارد و پهنایی 3 متری. گمان زدهاند که درازای غار 50 متر باشد. کف آن نمناک و لغزنده است و هر چه درون غار جلوتر برویم بر ارتفاع غار افزوده میشود.
از غار کوچک تا غار بزرگ هملون، راه کمی است. هنگامی که به دامنهای پُرشیب برسیم، دهانهی غار پیداست؛ هر چند از پایین دره نمیتوان این غار را دید و باید دامنه را بالا رفت تا به چشم بیاید. درازای غار را 100 متر گمانهزنی کردهاند. دره هملون غارهای دیگری نیز دارد، مانند غار زیبای اسپول.
کم و بیش روبهروی غار بزرگ هملون، بازماندهی دژی دیده میشود که به آن «قلعه استوار» میگویند. نمیدانیم این دژ در چه سالها و سدههایی ساخته شده است. غار استوار، یکی دیگر از غارهای دره هملون، در کنار همین دژ جای دارد.
رودخانهای که در دره هملون جاری است، از کوههای پیرامون دره سرچشمه میگیرد. چشمهها به آن میپیوندند و افتان و خیزان راه میسپارد تا به رودخانهی شمشک بپیوندد. خود شمشک از شاخههای رودخانهی جاجرود است. باران و برف و رودهای جاری، از دره هملون جایی سیراب از آب ساخته است. هر چند تابستانها از جریان آب کاسته میشود و خروش و راهسپاری آن به ماههای پُربارش نمیرسد. اما برای دیدن آبهای جاری دره هملون، باید بردبار بود. پس از نیمههای دره است که بسترهای آبی پدیدار میشود. هر چه پیشتر و به سوی بالای دره برویم آب نیز آکندهتر و روانتر خواهند شد. در این زمان، دره هملون به راستی دیدنی است.
دو غار در دره هملون شناخته شدهتر هستند. یکی غار هملون کوچک است و دیگری غار هملون بزرگ. غار کوچک دوری بسیاری از آغاز دره ندارد؛ شاید 15 دقیقه پیادهروی. در زیر تاق سنگی بزرگی، دهان گشوده است و بلندایی یک متری دارد و پهنایی 3 متری. گمان زدهاند که درازای غار 50 متر باشد. کف آن نمناک و لغزنده است و هر چه درون غار جلوتر برویم بر ارتفاع غار افزوده میشود.
از غار کوچک تا غار بزرگ هملون، راه کمی است. هنگامی که به دامنهای پُرشیب برسیم، دهانهی غار پیداست؛ هر چند از پایین دره نمیتوان این غار را دید و باید دامنه را بالا رفت تا به چشم بیاید. درازای غار را 100 متر گمانهزنی کردهاند. دره هملون غارهای دیگری نیز دارد، مانند غار زیبای اسپول.
کم و بیش روبهروی غار بزرگ هملون، بازماندهی دژی دیده میشود که به آن «قلعه استوار» میگویند. نمیدانیم این دژ در چه سالها و سدههایی ساخته شده است. غار استوار، یکی دیگر از غارهای دره هملون، در کنار همین دژ جای دارد.
رودخانهای که در دره هملون جاری است، از کوههای پیرامون دره سرچشمه میگیرد. چشمهها به آن میپیوندند و افتان و خیزان راه میسپارد تا به رودخانهی شمشک بپیوندد. خود شمشک از شاخههای رودخانهی جاجرود است. باران و برف و رودهای جاری، از دره هملون جایی سیراب از آب ساخته است. هر چند تابستانها از جریان آب کاسته میشود و خروش و راهسپاری آن به ماههای پُربارش نمیرسد. اما برای دیدن آبهای جاری دره هملون، باید بردبار بود. پس از نیمههای دره است که بسترهای آبی پدیدار میشود. هر چه پیشتر و به سوی بالای دره برویم آب نیز آکندهتر و روانتر خواهند شد. در این زمان، دره هملون به راستی دیدنی است.
آبشار یخی دره هملون نیز یادکردنی است. این آبشار در زمستان، در دمایی زیر صفر درجه یخ میزند و قندیلهایی میبندد که خیره کنندهاند. بسیاری از کوهنوردان، برای دیدن همین آبشار یخی است که دشواری گام نهادن در سرمای زمستان دره هملون را تاب میآورند تا از این آبشار و یخ زدگیای که به آن شکلی تماشایی بخشیده است، دیدن کنند. به ویژه بالا رفتن از دیوارههای یخی آبشار، ورزش دلخواه کوهنوردان حرفهای است.
دره هملون پُربار از درختان نیز هست. به ویژه درختان سیب که فراواناند و پُرشاخ و برگ. باغهای دره درختان گیلاس، آلبالو و سیب را پرورش میدهند. در این دره گیاهان گون و آویشن و نمونههای دیگر هم یافتنی است.
زمانی دره هملون پُر از بُزهای کوهی بود. اکنون شمار آنها کم شده است و کمتر پیش میآید که این جانور زیبا را در آنجا ببینیم. میگویند در گذشتهها حیات وحش دره هملون درخور توجه بود. گرگ و خرگوش و پلنگ داشت و کفتار. آن اندازه زیستگاه این جانوران را ویران کردیم و دست به شکار بیرویهی آنها زدیم که دره هملون نیز مانند بسیاری دیگر از زیستگاههای حیات وحش ما، خالی از آن جانوران زیبا شده است.
دره هملون در همهی فصلها دیدنی است. اما در بهار سرسبزتر و تماشاییتر است و دلخواه برای گردشگری. مراقب زیست بوممان باشیم!
دره هملون پُربار از درختان نیز هست. به ویژه درختان سیب که فراواناند و پُرشاخ و برگ. باغهای دره درختان گیلاس، آلبالو و سیب را پرورش میدهند. در این دره گیاهان گون و آویشن و نمونههای دیگر هم یافتنی است.
زمانی دره هملون پُر از بُزهای کوهی بود. اکنون شمار آنها کم شده است و کمتر پیش میآید که این جانور زیبا را در آنجا ببینیم. میگویند در گذشتهها حیات وحش دره هملون درخور توجه بود. گرگ و خرگوش و پلنگ داشت و کفتار. آن اندازه زیستگاه این جانوران را ویران کردیم و دست به شکار بیرویهی آنها زدیم که دره هملون نیز مانند بسیاری دیگر از زیستگاههای حیات وحش ما، خالی از آن جانوران زیبا شده است.
دره هملون در همهی فصلها دیدنی است. اما در بهار سرسبزتر و تماشاییتر است و دلخواه برای گردشگری. مراقب زیست بوممان باشیم!
خبرنگار امرداد: بامداد رستگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر