پیکری کم و بیش ترسناک دارند. دندانهای نیش آنها بلند است و از همینرو تصویری که از چهرهی این حیوان در ذهن نقش میبندد، اندکی هولآور است. اما ترسناک نیستند. بی آزارند و گوشه گیر. پیکر تنومند آنها بیشتر به سبب موهای بلند و انبوهی است که دارند.
اگر آدمها کاری به کارشان نداشته باشند، از پناهگاه خود بیرون نمیآیند؛ مگر شبها و به دور از نگاه کنجکاو دیگران. حیواناتی مردم گریزند. میانهای با جانوران دیگر هم ندارند. نیاز به خورد و خوراک است که آنها را از قلمروشان بیرون میکشد. شبها و گاه روزهایی که از پناهگاه بیرون میآیند، آن اندازه در پنهان کردن خود میکوشند که باور کردنی نیست. گربهی پالاس ایرانی، با این ویژگیهایی شگفتآور، از چه چیز هراسان و زخم خورده است که رو نشان نمیدهد؟
دربارهی گربههای پالاس کم میدانیم؛ از بس از دیگران گریزاناند. حتا شمار آنها هم به درستی پیدا نیست. این که آیا در شمار گونههای در خطر هستند یا نه؟ پاسخ یکسان ندارد. سازمان حفاظت محیط زیست آنها را «گونهای در خطر انقراض» دانسته است اما برخی آن ناپیدایی گربهی پالاس را از خُلقوخوی گوشهگیرانهی این گربهسان میدانند، نه برپایهی آمار و دادههای پژوهشی.
گربههای پالاس حتا با همجنسهای خود هم گرم نمیگیرند. تکزی هستند و تکرو! شگفت است؛ گربههای خانگی با آن زبر و زرنگی و بیپروایی، گربههای پالاس به این کمرویی و گریزپایی!
نخستینباری که انسانها پی به بودن چنین گربهای بردند، به سال 1776 میلادی برمیگردد. در این سال پژوهشگری آلمانی به نام «پیتر پالاس» این حیوان را شناسایی کرد و کوشید ویژگیهای رفتار آن را بشناسد. از همان زمان این گربهسان به نام «گربهی پالاس» نامگذاری شد.
گربههای پالاس حتا با همجنسهای خود هم گرم نمیگیرند. تکزی هستند و تکرو! شگفت است؛ گربههای خانگی با آن زبر و زرنگی و بیپروایی، گربههای پالاس به این کمرویی و گریزپایی!
نخستینباری که انسانها پی به بودن چنین گربهای بردند، به سال 1776 میلادی برمیگردد. در این سال پژوهشگری آلمانی به نام «پیتر پالاس» این حیوان را شناسایی کرد و کوشید ویژگیهای رفتار آن را بشناسد. از همان زمان این گربهسان به نام «گربهی پالاس» نامگذاری شد.
گربههای پالاس، وحشیاند. پیکر آنها کمی بزرگتر از گربههای خانگی است و پوشش خز چنان بلندی دارند که تنومند و درشت جثه به گمان میرسند. رنگ آنها خاکستری است اما ویژگی اصلی رنگ این حیوان به دُم آن بازمیگردد که انبوهی از حلقههای خاکستری است. طرحهای گوناگونی هم روی پیشانی آنها دیده میشود.
چشمهای گربههای پالاس چنان گرد است که بیدرنگ شگفتی هر نگرندهای را برمیانگیزند. پاهای پالاس ها کوتاه است و نوار سیاهرنگی روی آنها دیده میشود. به همینگونه، دُمهای کوتاه اما ستبری دارند با نوک سیاه.
از ویژگیهای دیگر این گربهسان وحشی، گوشهای آن است. دو گوش پالاس به گونهی پرسشبرانگیزی از هم دور هستند. شاید از بس تکزی و گوشهگیر زندگی میکنند نیاز چندانی به شنیدن و گوش سپردن حس نمیکنند! دندانهایشان هم کم شمارند. هیچ کدام از دیگر گربهسانها به اندازهی پالاسها کم دندان نیستند. اما دندان نیش آنها بسیار بلند و ترسآور است.
از ویژگیهای دیگر این گربهسان وحشی، گوشهای آن است. دو گوش پالاس به گونهی پرسشبرانگیزی از هم دور هستند. شاید از بس تکزی و گوشهگیر زندگی میکنند نیاز چندانی به شنیدن و گوش سپردن حس نمیکنند! دندانهایشان هم کم شمارند. هیچ کدام از دیگر گربهسانها به اندازهی پالاسها کم دندان نیستند. اما دندان نیش آنها بسیار بلند و ترسآور است.
نباید گربههای پالاس را دستِ کم گرفت. درست است که از ریسمان سیاه و سفید هم میترسند و ترجیح میدهند در پناهگاه خود بمانند تا اینکه با دیگران سر و کله بزنند اما گاهی آن اندازه زرنگ و مبارزجو میشوند که از موجودی خجالتی مانند او، بعید است. برای نمونه، شکارشان را با درگیری و گلاویز شدن به دست نمیآورند؛ کمین میکنند و ماهرانه پنهان میشوند. تنها با کمینهای طولانی است که شکار خود را غافل میکند و به چنگش میآورَد. در گرفتن ماهی هم استاد است. آن گونه با پنجههایش ماهی میگیرد که هیچ حیوان دیگری به گَرد پای او نمیرسد.
پالاسها شکارچیان چیرهدستی هستند. در یک شب میتوانند در هر 50 دقیقه یک شکار به دست بیاورند. این سرعت و تند و تیزی در شکار، ویژگی دیگر این گربهسان مرموز است.
گربههای پالاس به قلمرو خود حساساند. دور تا دور آن را با خراشیدن و پنجه کشیدن روی تنهی درختان، مشخص میکنند. پیدا نیست چرا چنین رفتاری از پلاسها سر میزند؟ شاید دوست دارند از گسترهای که برای خود میشناسند، بیرون نروند و سر از جاهای ناشناخته درنیاورند. شبها هم که از پناهگاه خود بیرون میآیند، بسیار هوشیار و مراقب هستنند و همه جا را با چشمان گِردشان میپایند. پناهگاه آنها غارهای کوچک و شکاف صخرهها است. گاه نیز سر از سوراخهایی درمیآورند که حیوانات دیگر کندهاند. هر جا که امن و تاریک باشد، دلخواه پالاسها هم هست.
پالاسها نزدیک به 11 سال زندگی میکنند. چیزی میان 3 تا 5/4 کیلوگرم وزن دارند و بیش از 60 سانتیمتر درازا، بدون درنظر گرفتن دُم آنها. دُم پالاسها بیش از 30 سانتیمتر است. مادههای این گربهسان، در هر زایمان 2 تا 6 توله به دنیا میآورد.
ایران غربیترین (:باختریترین) گسترهی پراکنش گربههای پالاس است. گربه پالاس ایرانی در گسترههای کوهستانی البرز دیده میشود و گمان میرود در جاهای دیگر هم بتوان نشان آنها را گرفت. حتا در بخشهای کوهستانی یزد و کرمان هم رد آنها را گرفتهاند. در گسترهی حفاظت شدهی پارک ملی «خجیر»، در خاور (شرق) تهران نیز گربههای پالاس یافتنیاند.
خوراک پالاسها از گونهای کبک به نام «چوکار» است و جوندگان و پرندگان؛ و البته ماهیها.
پالاسها به سبب همان رفتار گوشهگیرانهی خود، چندان شناخته شده نیستند و آگاهیهای جانورشناسان دربارهی آنها به اندازهای نیست که بتوان به همهی رفتارها و ویژگیهایش پی بُرد. با این همه، گمان میرود که شمار این گربهسان ارزشمند رو به کاستی است.
پالاسها شکارچیان چیرهدستی هستند. در یک شب میتوانند در هر 50 دقیقه یک شکار به دست بیاورند. این سرعت و تند و تیزی در شکار، ویژگی دیگر این گربهسان مرموز است.
گربههای پالاس به قلمرو خود حساساند. دور تا دور آن را با خراشیدن و پنجه کشیدن روی تنهی درختان، مشخص میکنند. پیدا نیست چرا چنین رفتاری از پلاسها سر میزند؟ شاید دوست دارند از گسترهای که برای خود میشناسند، بیرون نروند و سر از جاهای ناشناخته درنیاورند. شبها هم که از پناهگاه خود بیرون میآیند، بسیار هوشیار و مراقب هستنند و همه جا را با چشمان گِردشان میپایند. پناهگاه آنها غارهای کوچک و شکاف صخرهها است. گاه نیز سر از سوراخهایی درمیآورند که حیوانات دیگر کندهاند. هر جا که امن و تاریک باشد، دلخواه پالاسها هم هست.
پالاسها نزدیک به 11 سال زندگی میکنند. چیزی میان 3 تا 5/4 کیلوگرم وزن دارند و بیش از 60 سانتیمتر درازا، بدون درنظر گرفتن دُم آنها. دُم پالاسها بیش از 30 سانتیمتر است. مادههای این گربهسان، در هر زایمان 2 تا 6 توله به دنیا میآورد.
ایران غربیترین (:باختریترین) گسترهی پراکنش گربههای پالاس است. گربه پالاس ایرانی در گسترههای کوهستانی البرز دیده میشود و گمان میرود در جاهای دیگر هم بتوان نشان آنها را گرفت. حتا در بخشهای کوهستانی یزد و کرمان هم رد آنها را گرفتهاند. در گسترهی حفاظت شدهی پارک ملی «خجیر»، در خاور (شرق) تهران نیز گربههای پالاس یافتنیاند.
خوراک پالاسها از گونهای کبک به نام «چوکار» است و جوندگان و پرندگان؛ و البته ماهیها.
پالاسها به سبب همان رفتار گوشهگیرانهی خود، چندان شناخته شده نیستند و آگاهیهای جانورشناسان دربارهی آنها به اندازهای نیست که بتوان به همهی رفتارها و ویژگیهایش پی بُرد. با این همه، گمان میرود که شمار این گربهسان ارزشمند رو به کاستی است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر