۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹

تاریخ ایران و جهان - ناسیونالیسم ایرانی؛ ترس امپراتوری روم

1759 سال پیش، بزرگان امپراتوری روم در نشستی که در نیمه شهریور ماه سال 820 شاهنشاهی (۲۶۱ میلادی) تشکیل دادند، در برابر شاه ساسانی به عنوان رقیب روم، استراتژی ترس از خشم ملی و ناسیونالیسم ایرانی را پیش گرفتند که درس همیشگی برای همه‌ی ابرقدرت‌ها و دولت‌ها شد.


شکست‌های نظامی سنگین امپراتوری روم در سال‌های 238، 244 و 260 میلادی از ایران (زمان اردشیر ساسانی و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در این جنگ‌ها و تعهد پرداخت باج‌وخراج به ایران و مناقشه‌های منطقه‌ای امپراتوری روم را از آغاز بهار سال 261 میلادی در وضعیتی بَد قرار داده بود.
این فشارهای نظامی و مقاومت‌ها، منجر به گرانی مواد روزانه در رُم و دیگر شهرهای شبه جزیره ایتالیا، بی نظمی‌های اجتماعی و کمیابی خواروبار شده بود.
واپسین روزهای آوریل 261 میلادی، بزرگان امپراتوری روم هنگامی که خودرا با روحیه خودمختاری ارتش ها چهارگانه این کشور که هر کدام درصدد معرفی یک نامزد امپراتوری به سنا و نیز پیدایش فئودالیسم به دنبال خرید زمین‌های خرده مالکان از سوی توانگران و خشم ملّی روبه‌رو دیدند، دچار بیم و هراس شدند. ناسازگاری‌های در این میان را کنار گذاردند و در نشستی که ششم و هفتم ماه می سال ۲۶۱ میلادی در «رم» تشکیل دادند دولت ساسانیان را خطر اول و سبب‌ساز همه‌ی این دشواری‌ها وانمود کردند، زیرا که سیاست کلی ساسانیان بر این اصل قرار گرفته بود که رومیان قدم به آسیا نگذارند و نیز به آنان اجازه‌ی تاخت‌وتاز در مصر، سوریه و سواحل غربی آسیای صغیر (ترکیه امروز) را ندهند. این نشست، خطر دوم را پیدایش فئودالیسم و توانمند شدن ثروتمندان دانست که فئودال‌ها و ثروتمندان در هر شکل به گونه‌ای سرشتی با نظام حکومتی جمهوری هم‌سو نیستند. بزرگان روم همچنین شوند شکست‌های نظامی سه دهه‌ی گذشته از ایران را، جنگیدن همزمان در چند جبهه تشخیص دادند و این تصمیم‌ها را که صورتجلسه آن باقی مانده است، گرفتند:
ـ ناتوان کردن ناسیونالیسم ایرانی و تا حد توان نه با جنگ، بلکه با بازی‌های دیپلماتیک وهمانا دوستانه، و از درون (با ایجاد چنددستگی و اختلاف میان بزرگان و ژنرال‌ها)، به گونه‌ای که دولت ساسانیان از گسترش قدرت و قلمرو و پشتیبانی از شرق (مشرق زمین) دست بردارد و به آنچه که دارد اندک‌خواه و سازگار باشد.
ـ محدود کردن مالکیت اراضی کشاورزی و بازخرید اراضی کشاورزان از فئودال‌های نوخاسته و فروش آنها به اقساط دراز زمان به صاحبان پیشین و برهم زدن اسناد دادوستد‌های سال‌های اخیر اراضی کشاورزی. افزون برآن، بستن مالیات سنگین بر ثروت و درآمدهای به‌دست آمده از دادوستد
ـ بازداشتن جنگِ همزمان در بیش از یک جبهه. هر جنگ تازه باید پس از پایان گرفتن کامل جنگ جاری (درجریان) انجام شود.
با این که استراتژی رومی در کتاب‌های تاریخ عمومی و دروس «استراتژی و پالیسی» آمده است، هیتلر و پیش از او ناپلئون ـ هیچکدام ـ از تصمیم سوم که نتیجه یک تجربهِ گران بود استفاده نکردند، در چند جبهه ـ همزمان جنگیدند، شکست خوردند و نابود شدند.


امرداد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر