هیچ حیوان شکارگری به اندازهی انسان، روزگار گوزنهای قرمز مازندران را سیاه نکرده است. شکارچیان انسانی آنها را فریب میدهند و با تفنگهای بیامان خود از پای درمیآورند. گوزنهای قرمز با همهی هوشیاری که دارند، سادهدلانه فریب دامگستری انسان را میخورند و دستهدسته به شکارگاه آنها پای میگذارند.
همین است که در زیستبوم ما گوزنهای قرمز هر سال ناپیداتر و بینشانتر میشوند. آنگونه که دیگر به دشواری میتوان اثری از آن جانوران زیبا یافت.
گوزن قرمز را «مرال» هم مینامند. مرال واژهای تُرکی است. در استان گلستان که زیستگاه گوزن قرمز است، به این گونهی زیبا «گاو کوهی» هم میگویند؛ چون از دید پیکر، مانندگی بسیاری به گاو دارد و به همان اندازه تنومند و درشت است.
گوزن قرمز، جنگلها را برای زیست خود برمیگزیند. از اینرو در جنگلهای گسترهی دریای کاسپین نشانههای اندک بهجا مانده از او را میتوان جستوجو کرد. شماری از این گونهی جانوری نیز در «پارک قرق»، در جادهی گرگان به مشهد، نگهداری میشود. زمانی گمان میرفت نزدیک به 500 راس از گوزن قرمز در جنگلهای استان گلستان یافتنی است. اما این گمانهزنی بسیار خوشبینانه بود. شمار گوزنهای قرمز در پارک قرق، در سال 1352 خورشیدی، به 40 راس رسید و این شمار چندین سال پس از آن، در دههی 90 به 33 راس و در مهرماه 1397 به تنها 10 راس کاهش یافت (خبرگزاری مهر- مهرماه 1397). از همین آمار میتوان دریافت که شمار گوزنهای قرمز ایران به سرعت روبه کاهش است.
گوزن قرمز بزرگترین علفخوار گسترههای جنگلی شمال کشور است و بزرگترین گونهی گوزن ایرانی. از هم نژادان اروپاییاش نیز پیکری تنومندتر دارد. یک گوناگونی آشکار گوزن قرمز ایرانی با همتای اروپاییاش، در شاخهای اوست. هر شاخ گونهی ایرانی دو شاخک دارد. در حالی که گوزن قرمز اروپایی دارای چنین ویژگیای نیست.
دستوپای بلند گوزن قرمز خزر از نشانههای شناخت آن است. بدنی بزرگ و پوشیده از موهای قهوهای دارد. شبگرد است و تاریکی و پنهانی شباهنگام را بیشتر دوست دارد تا روشنایی روز را؛ به ویژه اگر چریدن در شب در جاهای بدون درخت باشد. بامدادان و روزها نیز به درون جنگل و انبوه درختان آن میرود. این رفتار او در خور توجه است. انگار با همهی تنومندی و پُرزوریاش که به او توان رویارویی با دیگر جانوران را میدهد، فضای تنگ و انبوه از درختان جنگلی را پناهگاه خوبی برای نگهبانی از خود تصور میکند.
گوزن قرمز، جنگلها را برای زیست خود برمیگزیند. از اینرو در جنگلهای گسترهی دریای کاسپین نشانههای اندک بهجا مانده از او را میتوان جستوجو کرد. شماری از این گونهی جانوری نیز در «پارک قرق»، در جادهی گرگان به مشهد، نگهداری میشود. زمانی گمان میرفت نزدیک به 500 راس از گوزن قرمز در جنگلهای استان گلستان یافتنی است. اما این گمانهزنی بسیار خوشبینانه بود. شمار گوزنهای قرمز در پارک قرق، در سال 1352 خورشیدی، به 40 راس رسید و این شمار چندین سال پس از آن، در دههی 90 به 33 راس و در مهرماه 1397 به تنها 10 راس کاهش یافت (خبرگزاری مهر- مهرماه 1397). از همین آمار میتوان دریافت که شمار گوزنهای قرمز ایران به سرعت روبه کاهش است.
گوزن قرمز بزرگترین علفخوار گسترههای جنگلی شمال کشور است و بزرگترین گونهی گوزن ایرانی. از هم نژادان اروپاییاش نیز پیکری تنومندتر دارد. یک گوناگونی آشکار گوزن قرمز ایرانی با همتای اروپاییاش، در شاخهای اوست. هر شاخ گونهی ایرانی دو شاخک دارد. در حالی که گوزن قرمز اروپایی دارای چنین ویژگیای نیست.
دستوپای بلند گوزن قرمز خزر از نشانههای شناخت آن است. بدنی بزرگ و پوشیده از موهای قهوهای دارد. شبگرد است و تاریکی و پنهانی شباهنگام را بیشتر دوست دارد تا روشنایی روز را؛ به ویژه اگر چریدن در شب در جاهای بدون درخت باشد. بامدادان و روزها نیز به درون جنگل و انبوه درختان آن میرود. این رفتار او در خور توجه است. انگار با همهی تنومندی و پُرزوریاش که به او توان رویارویی با دیگر جانوران را میدهد، فضای تنگ و انبوه از درختان جنگلی را پناهگاه خوبی برای نگهبانی از خود تصور میکند.
بلندی گوزن قرمز به 137 سانتیمتر میرسد و وزنش کموبیش 250 کیلوگرم است. با آنکه رنگ این گونهی جانوری خاکستری تیره است اما در تابستان رنگ آن به قهوهای تیره میزند. این دگرگونی رنگ نیز از ویژگیهای اوست.
توان بویایی و شنوایی اینگونه از گوزن، بسیار است. شاخهای بلند و شاخکدار دارد؛ به گونهای که درازای هر شاخ گوزن قرمز نزدیک به 140 سانتیمتر است. آن شاخها در بازهی زمانی 9 تا 13 سالگی به اوج رشد خود میرسد. شاخهای گوزن قرمز نر بلندتر است و شاخکهای بیشتری دارد. هر سال نیز به شمار آن شاخکها افزوده میشود.
گوزن قرمز شناگر توانمندی است و از پسِ گذر از رودخانههای پُرآب برمیآید. گیاهخوار و نشخوار کننده است. خوراک او علوفه و برگهاست. در تابستان میوههایی مانند توت، در شمار خوراک او جای میگیرد و نیز گونهای میوهی گوشتی به نام «سته». در پاییز و زمستان میلش به فراوردهای گیاهی به نام «مازو» میکشد. قارچها را هم باید در شمار مواد خوراکی گوزن قرمز دانست.
توان بویایی و شنوایی اینگونه از گوزن، بسیار است. شاخهای بلند و شاخکدار دارد؛ به گونهای که درازای هر شاخ گوزن قرمز نزدیک به 140 سانتیمتر است. آن شاخها در بازهی زمانی 9 تا 13 سالگی به اوج رشد خود میرسد. شاخهای گوزن قرمز نر بلندتر است و شاخکهای بیشتری دارد. هر سال نیز به شمار آن شاخکها افزوده میشود.
گوزن قرمز شناگر توانمندی است و از پسِ گذر از رودخانههای پُرآب برمیآید. گیاهخوار و نشخوار کننده است. خوراک او علوفه و برگهاست. در تابستان میوههایی مانند توت، در شمار خوراک او جای میگیرد و نیز گونهای میوهی گوشتی به نام «سته». در پاییز و زمستان میلش به فراوردهای گیاهی به نام «مازو» میکشد. قارچها را هم باید در شمار مواد خوراکی گوزن قرمز دانست.
کموبیش از نیمهی شهریورماه تا نیمهی مهرماه، زمان جفت یابی گوزنهای قرمز است. اما رفتار این جانور در زمان جفتیابی شگفتآور است. گوزنهای قرمز نر برای به دست آوردن گوزن ماده به نبردی تام و تمام میپردازند و چنان با شاخهای خود به هم یورش میبرند که گمان شکستن شاخهایشان میرود. گاه حتا آن جنگ و درگیری به مرگ یکی از دو رقیب میانجامد.
گوزن قرمز ماده، در میانهی بهار یک یا دو نوازد به دنیا میآورد. نوزادهای او خالهای سفیدی بر بدن دارند و رنگ تیرهای که به قرمزی میزند پیکر آنان را میپوشاند. یک ماه پس از زاده شدن نیز میتوانند به آسانی بدوند و همراه گلههای گوزن باشند.
یک رفتار گوزن قرمز در زمان جفتیابی، بسیار شگفتآور است. آن رفتار گوزن قرمز را «گاوبانگی» نامیدهاند. بدینگونه که گوزن نر در زمانی که به یافتن جفت میپردازد، فریادهای بلند و زوزه مانندی مانند بانگ و نعرهی گاو سر میدهد. این رفتار اهمیت زندگیبخشی برای گوزن قرمز دارد و ماندگاری و تولید مثل آن وابستگی به همین رفتار است. اما گاوبانگی آنها بلای جانشان نیز شده است. شکارچیان با ترفندی ناپسند و فریبکارانه، برای شکار آنها از ابزاری مانند شاخ کل استفاده میکنند و از آن شاخ صدایی برمیآورند که مانند گاوبانگی گوزن ها است. گوزن نر به گمان آنکه گوزن دیگری به قلمرو او نزدیک شده است به سوی آن صدای دروغین میرود و ناخواسته به شکارچیان نزدیک میشود. آنها نیز سنگدلانه گوزن نزدیکشده را با شلیک گلوله از پا درمیآورند.
اگرچه گوزن قرمز جانوری بسیار هوشیار است و شکارش آسان به دست نمیآید، اما در زمان گاوبانگی و جفتیابی، هوشیاری آنها کاهش مییابد و رفتاری مستانهوار در پیش میگیرند. از همینرو توان گریز از دست شکارگران را نمییابند و به دام میافتند. این رفتار انسان با گوزنهای قرمز، بسیار حیلهگرانه است. از همینرو، زیانی که انسانها از راه کشتار این جانور بهبار میآوردند بسیار بیشتر از کشته شدن آنها به دست جانوران دیگر است.
گوزن قرمز شکارگران طبیعی نیز دارد؛ مانند پلنگها و تا اندازهای گرگها و خرسها. زمانی گوزنهای قرمز شکار ببر مازندران نیز میشدند. اما دیگر ببری در آن گستره وجود ندارد که شکارگر گوزنها باشد.
اگرچه گوزن قرمز جانوری بسیار هوشیار است و شکارش آسان به دست نمیآید، اما در زمان گاوبانگی و جفتیابی، هوشیاری آنها کاهش مییابد و رفتاری مستانهوار در پیش میگیرند. از همینرو توان گریز از دست شکارگران را نمییابند و به دام میافتند. این رفتار انسان با گوزنهای قرمز، بسیار حیلهگرانه است. از همینرو، زیانی که انسانها از راه کشتار این جانور بهبار میآوردند بسیار بیشتر از کشته شدن آنها به دست جانوران دیگر است.
گوزن قرمز شکارگران طبیعی نیز دارد؛ مانند پلنگها و تا اندازهای گرگها و خرسها. زمانی گوزنهای قرمز شکار ببر مازندران نیز میشدند. اما دیگر ببری در آن گستره وجود ندارد که شکارگر گوزنها باشد.
زمانی بود که گوزنهای قرمز را در سراسر دامنههای جنگلی شمال البرز میشد یافت. در جنگل های بلوط زاگرس نیز جولان میدادند و زندگی میکردند. نشان آنها را در آذربایجان و فارس نیز میشد یافت. اما اکنون شمار آنها چنان کاهش یافته است که بیم از دست رفتن نسل آنها میرود. در زاگرس هیچ گوزن قرمزی نیست و نیم سده است که کسی گوزنهای قرمز را در زیستبوم آذربایجان ندیده است. شمار گوزنهای قرمز ایران، در چهار دههی گذشته بیش از 80 درصد کاهش یافته است (خبرگزاری سازندگی نیوز). این گونهی جانوری بسیار باارزش، در فهرست گونههای در خطر جای دارد.
البته گفته میشود گوزن قرمز در سالهای گذشته مورد حمایت محیطبانان و شکارچیان قدیمی قرار گرفته و در پارک ملی گلستان، جمعیت آنها روبه افزایش است.
از دیگر سببهای کاهش شمار گوزن قرمز خزر، به ایجاد جادههای فراوان برای بهرهبرداری از جنگل و امکان دسترسی شکارچیان به گوزنها، رفتوآمدهای بسیار برای برداشت چوب و ناامن شدن زیستگاه گوزنهای قرمز و سر و صداهایی که آنها را رَم میدهد و نمونههای دیگر، باید اشاره کرد.
از دیگر سببهای کاهش شمار گوزن قرمز خزر، به ایجاد جادههای فراوان برای بهرهبرداری از جنگل و امکان دسترسی شکارچیان به گوزنها، رفتوآمدهای بسیار برای برداشت چوب و ناامن شدن زیستگاه گوزنهای قرمز و سر و صداهایی که آنها را رَم میدهد و نمونههای دیگر، باید اشاره کرد.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر