۳ خرداد ۱۳۹۹

آرامگاه نادرشاه افشار؛ پابه‌پای تاریخ

نادرشاه افشار در سال‌های پایانی زندگی‌اش، دستور داد تا آرامگاهی در پایتختش، مشهد، برای او بسازند. به فرمان نادر سنگ‌های مرمر سیاه و بسیار بزرگی را از دهخوارقان (آذرشهر کنونی)، در آذربایجان، به مشهد آوردند تا در ساخت آرامگاه به کار ببرند.

آرامگاه ساخته شد اما پیکر نادر سرنوشت دیگری یافت. اندک زمانی پس از آن دستور بود که فرماندهان ارتش ایران، که از رفتارهای نادر به ستوه آمده بودند، او را کشتند و سر بریده‌اش را به شهر هرات فرستادند. پیکر او را نیز در مشهد به خاک سپردند. بازماندگان نالایق نادر، در آشوب‌های پس از کشته شدن او، زمین آرامگاه را فروختند و بدین گونه آنچه از آن بنا مانده بود، روبه ویرانی گذاشت. با چیرگی آغامحمدخان قاجار بر ایران و به دستور او، پیکر نادر به تهران آورده شد.
سالیان بسیاری سپری شد تا آنکه در روزهای پایانی فرمانروایی قاجاریه، عبدالحسین خان تیمورتاش، نماینده‌ی قوچان در مجلس شورای ملی، که سپس‌ها در زمان پهلوی نخست وزیر دربار شد، پیشنهاد بازسازی آرامگاه نادر را داد سرانجام پس از گفت‌و‌گوهایی (در سال 1294 خورشیدی)، پیشنهاد او پذیرفته شد و از تصویب نمایندگان گذشت.
در پی آن، قوام‌السلطنه، والی آن زمان خراسان، دست به کار ساخت آرامگاه نادر شد و استخوان‌های او را از تهران به مشهد آورد و در آن آرامگاه به خاک سپرد. آرامگاه نادر به همان‌گونه بود تا آنکه در زمان پادشاهی پهلوی دوم، انجمن آثار ملی ایران، ساخت آرامگاهی درخور نادرشاه افشار را پیشنهاد کرد. ساخت آرامگاه و بنای یادبود نادر در سال 1335 خورشیدی، آغاز شد و 7 سال پس از آن به پایان رسید. در روز 12 فروردین‌ماه 1342، مجموعه آرامگاه نادرشاه به دست محمدرضا شاه پهلوی، در باغ نادری، گشایش یافت. در ماه‌های پایانی سال 1386 نیز باغ موزه‌ی نادری، برپایه‌ی طرحی نو، بازسازی و ترمیم شد.

ویژگی مهرازی آرامگاه نادرشاه
آرامگاه نادر، در باغی دلگشا ساخته شده است. بخش مرکزی آن، جایی است که پیکر نادر به خاک سپرده شده است. دو تالار نیز برای نمایش سازوبرگ‌های جنگی و اسناد بازمانده از آن دوران، فراهم آمده است.
باغ موزه، 400/ 14 متر مربع است. فضایی که گورجایِ نادر است 15 در 15 متر است و درازای تالارها اندکی بیش از 15 متر. تمام سازه 2 متر بالاتر از کف زمین است. این کار، شکوهی به آرامگاه داده است.
ورودی آرامگاه، سکویی 12 پله‌ای دارد. تندیسی از نادرشاه سوار بر اسب، به همراه 3 تن دیگر، بر فراز حجمی سنگی دیده می‌شود. این تندیس مفرغی به دست استاد ابوالحسن صدیقی در ایتالیا ریخته‌گری شده است. جالب است که قرنیز ورودی آرامگاه، به شکلی ساخته شده است که حرکتی بالا رونده (:صعودی) دارد تا جهش و حرکت‌های جنگی و شخصیت فرازخواه نادرشاه را نشان داده باشد.
مصالحی که برای ساخت آرامگاه به کار برده‌اند، قطعه سنگ‌های گرانیتی است که از رشته کوه بینالود آورده شده است. برخی از آن سنگ‌ها به عمد درشت هستند تا آرامگاه نخست نادر و سنگ‌های پیکرین دهخوارقان را یادآوری کرده باشند. دیوارها نیز با سنگ‌های مرمر اخرایی آذین شده است. سنگ‌های اخرایی، زرد پُر رنگ‌اند. نرده‌های آهنی هم که در این دیوارها دیده می‌شود، به شکلی ساخته شده که مانند تبرزین باشد؛ یعنی سلاحی که نادر و سربازان او درر جنگ‌ها به کار می‌گرفتند.
گرداگرد گور، 16 ستون سنگی دیده می‌شود. این ستون‌ها بلندایی بیش از 2 متر دارند. در ستون‌ها 8 مثلث، با 4 قاعده در بالا و پایین آن، ساخته شده است. این نقش‌های مثلثی نموداری از کلاهی است که نادر بر سر می‌گذاشت. نکته‌ی درخور توجه آن است که پوشش گور نادر همانند چادرهای عشایری ساخته شده است تا یادآور زاده شدن نادر در چادر و کشته شدن او در خیمه‌ی سلطنتی‌اش باشد.
سقف آرامگاه 6 متر بلندی دارد. درهای فلزی درون موزه نیز به شیوه‌ای ساخته شده اند که باز مانند تبرزین باشند.
طراحی آرامگاه به گونه‌ای است که 2 شکل مربع و مثلث در آن تکرار شده است. زاویه‌ها و قاعده‌ها یادآور نظم و انضباط نظامی نادر و ارتش او است. برای آنکه آرامگاه به گونه‌ای ساخته شود که قدرت و چیرگی نادرشاه را نشان داده باشد، تراش همه‌ی سنگ‌ها از درون است، نه بیرون.
نشانه‌های (اِلمان‌های) بیرونی آرامگاه، جابه‌جا یادآور باغ ایرانی است؛ یعنی آشناترین و پُرکاربردترین ویژگی مهرازی ایران.
تالارها نیز دو گونه‌اند. تالار یک دربردارنده‌ی سلاح‌های زمان نادر، جامه‌های جنگی، زین و برگ اسب‌ها و نقاشی‌ها است؛ و نیز دستنویس‌هایی از کتاب‌های آن زمان. دو شمشیر نادر نیز در این تالار نگهداری می‌شود. تالار دوم نیز دربردارنده‌ی پاره‌ای آگاهی‌های تاریخی درباره‌ی نادرشاه و روزگار اوست و نیز برخی تصویرها. در بیرون آرامگاه توپ جنگی بازمانده از روزگار نادر، در پوششی شیشه‌ای دیده می‌شود.
طراح و مهندس آرامگاه نادرشاه
طراح و سازنده‌ی آرامگاه نادرشاه، معمار سرشناس ایران، هوشنگ سیحون است. او استاد معماری و رییس پیشین دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. سازه‌های یادبودی فراوانی ساخته‌ی اوست؛ همانند: آرامگاه ابن سینا، آرامگاه خیام، آرامگاه کمال‌الملک و نمونه‌های بسیار دیگر. از این رو سیحون را «مرد بناهای ماندگار» نامیده‌اند. سیحون در معماری چنین باور داشت که در ساخت سازه‌ها، کوچک‌ترین خط نیز باید منطق و دلیل داشته باشد. از این‌رو، از طرح‌های بی معنی دوری می‌کرد. در ساخت آرامگاه نادرشاه نیز هیچ بخش از سازه نیست که دربردارنده‌ی معنا و مفهومی فرهنگی یا تاریخی نباشد. هوشنگ سیحون در سال 1393 خورشیدی، درگذشت.
این نیز گفتنی است که در بخش شمالی آرامگاه نادرشاه، سنگ مزاری دیگری دیده می‌شود. این بنای کوچک آرامگاه «کلنل محمدتقی خان پسیان»، افسر جوان پُرشور ایرانی است. او نخستین خلبان ایرانی نیز هست. کلنل پسیان در آلمان آموزش خلبانی دید و 33 بار به هوانوردی پرداخت. در بازگشت به ایران فرمانده ژاندارمری خراسان شد. پس از کودتای سوم اسفند 1299 خورشیدی، بر ضد دولت مرکزی ایران خیزش کرد و سرانجام به تحریک قوام‌السلطنه، در قوچان کشته شد و سپس‌ها پیکر او را در کنار آرامگاه نادر به خاک سپردند. شگفت است که دستور کشتن پسیان را قوام‌السلطنه‌ای داد که آرامگاه پیشین نادرشاه را ساخته بود؛ یعنی همان جایی که پیکر کلنل پسیان آرمیده است!


خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر