آرامگاه شمس تبریزی، عارف بزرگ ایرانی، کجاست؟ تا چندی پیش از چهار شهر نام میبردند و میگفتند که آرامگاه شمس در آنجاست. اکنون یک شهر دیگر به آنها افزوده شده است تا همچنان گمانها دربارهی جای درگذشت شمس و آرامگاه او، گوناگون باشد.
یادبود شمس تبریزی در میدانی در تبریز
در آغاز، از شهر قونیه در ترکیه، که آرامگاه مولانا و فرزندان و خویشان او در آنجاست، به نام گورجای شمس تبریزی نام بُرده میشد و جایی از آن مجموعه را به نام «مقام شمس» نشان میدادند و میگفتند که شمس در آنجا به خاک سپرده شده است. اما بدخوانی سنگ گور، تُرکها را به چنین لغزشی دچار کرده بود و آنجا را نمیتوان جای خاکسپاری شمس دانست.
چند سال پیش، سرپرستان آرامگاه مولانا در قونیه ادعا کردند که زیرزمینی را یافتهاند که پلکانی به آن راه دارد و در آنجا گوری هست که شمس را در آنجا به خاک سپردهاند. آنها همان زیرزمین و گور پیدا شدهاش را آرامگاه شمس میدانند.
در افغانستان نیز گوری را در شمال شهر غزنین نشان میدهند و میگویند شمس در آن جا دفن شده است. مردم ملتان در پاکستان نیز آرامگاهی را از آن شمس میدانند و آن را پاس میدارند. چندی پیش نیز تبریزیها جای نویافتهای را آرامگاه شمس دانستند.
اما نشانههای تاریخی، بسیاری از پژوهندگان را به این باور رسانده است که آرامگاه شمس تبریزی نه در قونیه و غزنین و ملتان، بلکه در شهر خوی، در استان آذربایجان غربی، است و برجی که در آنجا هست، جای خاکسپاری شمس بوده است.
با آنکه از سرنوشت شمس تبریزی و جایی که درگذشته است آگاهی روشن و بیچندوچونی در دست نیست، اما دکتر محمدعلی موحد که در اینباره پژوهشهای بسیاری کرده است، بر این باور است که از گزارشهای تاریخی میتوان به این دریافت رسید که شمس پس از تَرک قونیه به سوی آذربایجان رفته و در سر راه تبریز، در شهر خوی درگذشته است و او را در همانجا به خاک سپردهاند. او میگوید برجی را که اکنون در بیرون شهر خوی است، باید آرامجای شمس تبریزی دانست.
آرامگاه شمس تبریزی در خوی
برجی در بیرون شهر خوی هست که در سدهی ششم مهی (:قمری) ساخته شده است و در سدههای پس از آن، آذینهایی که دربارهی آن خواهیم گفت، بدان افزودهاند. این برج را کهنسالان خوی، آرامگاه شمس میدانند. چند نشانهی تاریخی نیز بر درستی باور آنها گواهی میدهد. آن برج در گذشتهها در میان باغ پُر دار و درختی بوده است. اکنون ساختوسازهای شهری برج را دربر گرفته است و از آن درختان اثری نیست.
برج یادشده، برجی استوانهای شکل و میانتهی است. پلکانی مارپیچی راه به بالای برج میبرد. بخش زیرین برج و بالای آن کوچکتر از بخش میانی است. بخش میانی را با شاخ بُز کوهی آذین دادهاند. به این آرایش شگفتآور، در دنباله اشاره خواهیم کرد.
در آغاز، سه برج در کنار هم بوده است. یکی از آنها در جنگهای ایران و عثمانی، در روزگار چیرگی صفویان، از میان رفته است و دیگری در رویدادهای جنگ جهانی یکم ویران شده است. اکنون تنها یک برج بهجای مانده است و همان است که میگویند در کنار آرامگاه شمس ساخته شده است.
شاه اسماعیل صفوی، بنیانگذار سلسلهی صفویان، دلبستگی بسیاری به شمس تبریزی که دو سده پیش از او درگذشته بود، داشت. او در کنار آرامگاه شمس کاخی میسازد که اکنون نشانی از آن در دست نیست. شاه صفوی در یکی از شکارهایش قوچهای بسیاری را از پا درمیآورد و دستور میدهد که از شاخ آن حیوانات برای آذین برج آرامگاه شمس استفاده کنند! میگویند به کار بردن شاخ جانوران در سازهها، نشانهای از قدرت فرمانروایان بوده است. اکنون در میانهی برج، شاخها که به گونهای منظم چیده شدهاند، دیده میشود.
با همهی اینها، هنوز پیدا نیست که چرا باید برای برای پاسداشت عارفی مانند شمس تبریزی، برجی بسازند که جایجای آن آکنده از کله قوچهای شکار شده است! چه پیوندی میان اندیشههای عارفانه شمس و کله قوچها میتواند وجود داشته باشد؟ به هر روی، این برج از دیرزمانها در نزد مردم خوی به نام شمس تبریزی شناخته میشده است. این نیز گفتنی است که گویا برج یادشده پُر از یادگارنویسی کسانی شده است که از آنجا دیدن کردهاند!
ویژگی برج و سنگ یادبود شمس تبریزی
برج خوی 17 متر بلندی دارد. برخی آن بلندی را 14 متر هم نوشتهاند! قطر آن بیش از سه متر است. پیِ برج و بخش کمی از نمای بخش زیرین آن از سنگ ساخته شده است و بخشهای دیگر از آجر. چند سال پیش چنین به چشم میآمد که برج خوی در حال کج شدن است و بیم آن میرود که به تمامی فرو بریزد. در سال 1386 خورشیی، کارشناسان ایتالیایی برج را مرمت کردند تا از فروریختن آن جلوگیری کنند. دور تا دور محوطهای که برج در آن جای دارد، دیوارکشی شده است.
10 متر دورتر از برج، سنگ یادبودی برای شمس تبریزی ساخته شده است. روی سنگ بیتی از مولانا در ستایش از شمس دیده میشود. این سنگ یادبود که هیچ سرپناه و سقفی ندارد، در سال 1393 خورشیدی، ساخته شده است. اما همچنان برای توسعهی آن میکوشند. چنین گفته شده است که نزدیک به 7 هزار متر از زمینهای پیرامون آن خریداری میشود تا به گسترهی آرامگاه افزوده شود (خبرگزاری ایسنا). اندکی دورتر از سنگ یادبود، سردیسی خیالی از شمس تبریزی به چشم میخورد.
در سال 1397 خورشیدی، برای گسترش آرامگاه، از سوی «بنیاد شمس تبریزی» مسابقهای برای طراحی سازهی آن برگزار شد و طرح پایانی را برگزیدند. اما ساخت آن نیاز به بودجهای دارد که تاکنون فراهم نشده است (خبرگزاری ایسنا، مهرماه 1397). بخشی از فضا برای ساخت موزه و کتابخانه خواهد بود. هر چند کتابخانهی آرامگاه گشایش یافته است. یک کار دیگر سرپرستان آرامگاه شمس، خرید زمینهای پیرامون آرامگاه برای گسترش گستره است.
برج شهر خوی در 14 بهمنماه 1352 با شمارهی 966، ثبت ملی شده است. در سالهای گذشته این برج را همان جایی دانستند که شمس تبریزی را به خاک سپردهاند.
شمس تبریزی به گمان بسیار در سال 582 مهی زاده شده و در سال 645 مهی درگذشته است. او با مولانا، شاعر و عارف بزرگ ایرانی دیدارهای بسیار و پیوندهای عارفانه ی بسیاری داشته است. مولانا دیوان اشعار خود را به پاس بزرگی شمس تبریزی و اثری که در اندیشههای او داشته است، به نام او کرده است.
خبرنگار امرداد: بامداد رستگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر