۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

ایران زیبای من - دره‌ی کول خرسان؛ چشم‌بندی طبیعت

گریز از گرمای توان‌فرسای خوزستان آسان نیست. خورشید می‌تابد و آن گستره‌ی پهناور را روشنایی همیشگی می‌بخشد. اما در دل آن سرزمین تابان، دره‌ای هست که خنکایش شگفت‌آور است.

دیوارهای بلندی دارد که می‌دانند چگونه دره را از تابیدن‌های بی‌امان خورشید دور نگه دارند. آن دره «کول خرسان» نام دارد؛ پهنه‌ای رازآمیز و بسیار دلپذیر!
برای رسیدن به دره کول خرسان باید 35 کیلومتر از شمال شهر دزفول دور شد و راهی را پیمود که از یکی از بخش‌های شهرستان دزفول به «شهیون» می‌گذرد. در حوالی روستاهای «پاقلعه» و «بیشه بزان» است که پهنه‌ی آن دره‌ی زیبا دامن گسترده است و میان کوه‌های سایه افکن، آرمیده است.
دزفولی‌ها به دره، «کول» می‌گویند. اما این که «خرسان» به چه معناست؟ چندان روشن نیست. گویا از سر ناچاری است که دست به معنایابی عامیانه‌ای زده‌اند و گفته‌اند که این دره، در زمان‌های دور زیستگاه خرس‌ها بوده است. از این‌رو، خرسان یعنی جای زندگی خرس‌ها! راست یا ناراست بودن این معناشناسی چندان پیدا نیست. هر چه هست، در آنجا، دیدن خرس گزارش نشده است.
به کول خرسان نام‌های دیگری داده‌اند؛ مانند «اشکفت زرده». اشکفت در گویش بومی به معنای غار است. یک نام دیگر آنجا «دره ارواح» است. هر چه در مسیر دره پیش می‌رویم دیوارها چنان بلندایی می‌گیرند و سایه‌ای می‌افکنند که هول‌آور و ترسناک می‌شوند. با پیش رفتن در دره گام‌به‌گام منظره‌هایی وهم‌آور و بیم‌زا پدید می‌آید که خیال را به بازی می‌گیرد، از این‌روست که آنجا را دره ارواح نام داده‌اند.
کول خرسان ژرفایی بیش از 200 متر دارد. راه گذر از آن‌گاه بسیار باریک می‌شود. بدان اندازه که تنها یک تَن می‌تواند از میان دیوارها و صخره‌های نزدیک به هم بگذرد. گاه نیز آن اندازه پهن است که به آسانی می‌توان از میان دیوارها گذشت و نگاه به آسمان افکند که مانند سقفی دره را پوشانده است. اما در آنجایی که راه باریک می‌شود و دیوارها به هم نزدیک‌ و نزدیک‌تر می‌شوند، به راستی گذر از آن جا بیم و هراسی ناخواسته در دل می‌اندازد. به‌ویژه آنکه هیچ پیدا نیست که در ادامه‌ی راه چه شگفتی‌ها و گذرگاه‌هایی دیگری هست. همه‌ی این‌ها و افزون‌تر از این‌ها، کول خرسان را برای دره‌نوردان و کوه‌پیمایان جایی دلخواه و هیجان‌آور ساخته است.
دیوارهای طبیعی کول خرسان گاه بلندایی بیش از 100 متر می‌گیرند. در جاهایی فراز دیوارها چنان به هم نزدیک شده‌اند که تنها روزنه‌ای از آسمان پیداست. پیداست در چنان حالتی آن بخش از دره تاریک است. انگار سایه‌ای سنگین دره را پوشانده است.
اما کول خرسان تا بدین اندازه جادو مانند و ترسناک نیست. دلپذیری‌های بسیاری نیز دارد. یک چهره‌ی زیبای آن زمانی است که آب‌های جاری و روان دره و دیوارها را می‌انبارند. دیوارها خیس از آب‌های باریک می‌شوند و سطح آن‌را نمناک می‌سازند. اگر هم سالی پُرآب باشد، آب‌های باریک، آبشارهایی جاری می‌سازند و تازگیِ افزون‌تری به آن گستره می‌بخشند.
درون کول خرسان، رودی همیشگی جاری است. این رود از بستری شنی و ماسه‌ای راه می‌سپارد. در گذر خود از چشمه‌های بسیاری می‌گذرد و به آب‌های دیگر می‌پیوندد و راه خود را ادامه می‌دهد.
نه تنها آبشارها و آبچکان‌ها، بلکه گیاهان نیز دیوارهای دره را پوشانده‌اند؛ به‌ویژه گیاه پر سیاووشان که به فراوانی در آنجا دیده می‌شود. پرسیاووشان شاخه‌های سخت و باریک و بریده‌بریده‌ای دارد و براق است. در میانه‌ی دره شمار این گیاه فزونی بیش‌تری می‌گیرد.
راهی که از درون کول خرسان می‌گذرد، آکنده از نی‌زار و درختان بید است. درختان انگور و انجیر وحشی نیز در آن جا بسیارند. به آن‌ها درختان پسته‌ی وحشی، سدر و کُنار را باید افزود. از این دید، گوناگونی (:تنوع) گیاهی کول خرسان چشمگیر و باارزش است. درختان سدر و کُنار را در پایان دره بیش‌تر می‌توان یافت. در آغاز دره نیز نخلستان کوچکی دیده می‌شود.
هنگام گذر از کول خرسان و نزدیک شدن به پایان راه، غاری قوس‌مانند دیده می‌شود که مانندگی بسیاری به تونل دارد. در پایان غار آبگیری هست که درازایی 5 متری دارد و پهنایی 3 متری. این آبگیر بالای رودخانه‌ی دز جای گرفته است و به آن رود می‌ریزد. غار کول خرسان را باید از دیدنی‌های دره به‌شمار آورد. شاید به سبب همین غار است که کول خرسان را اشکفت زرده هم می‌نامند.
در این دره بازمانده‌ی آسیابی کهن دیده می‌شود. گمان برده‌اند که این آسیاب را در روزگاران دور، مردمانی از تیره‌های بختیاری ساخته باشند.
اما کول خرسان جای گذر سیلاب‌های سهمگین هم هست. گاه بلندای آن سیلاب‌ها به 15 متر می‌رسد. رهایی از آن جریان خروشان و گِل‌آلود، به هیچ‌رو آسان نیست. به سبب همین سختی‌هاست که در چند سال گذشته گاه خبرهایی از رویدادهای دلخراش و مرگبار در کول خرسان، گزارش شده است. اندک بی‌احتیاطی و لغزشی گاه کار دست طبیعت‌نوردان کول خرسان داده است.
شاید بهترین و دلخواه‌ترین زمان برای پیمایش کول خرسان در میانه‌ی خردادماه باشد. از آن‌رو که بارش‌های بهاری پایان یافته است و بیم جاری شدن سیلاب‌ها و بارش‌های تند نمی‌رود.
کول خرسان به کوه‌های زاگرس نزدیک است؛ دیواره‌های طبیعی و سر به‌هم داده‌ی آن جلوی تابش آفتاب را گرفته است و از میانه‌ی آن آبی روان و جاری می‌گذرد. همه‌ی این‌ها سبب شده است که این دره خنک و حتا سرد باشد. در گرم‌ترین زمانی که دشت خوزستان تاب‌سوز است، دمای کول خرسان به زیر 20 درجه می‌رسد. اختلاف دمای آنجا با شهر دزفول 30 درجه است! کول خرسان در زمستان‌ها کم‌وبیش گرم است و در تابستان خنک و فرح‌بخش.
در کنار کول خرسان گستره‌ای به نام «چال کندی» هست که از دیدنی‌های آنجا به‌شمار می‌رود. چال کندی پیرامون رودخانه‌ی دز گسترده شده و کم‌وبیش دست‌نخورده است. رودی زلال دارد و دیوارهایی سنگی؛ دلخواه سنگ‌نوردان و کوه‌پیمایان.
از آغاز پیمایش کول خرسان تا پایان راه، چهار کیلومتر است؛ راهی ناهموار و گاه بسیار سخت‌گذر. اما دیدنی‌های کول خرسان آن اندازه فراوان هست که به دشواری و سختی راه بیَرزد!


خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر