۱ اردیبهشت ۱۳۹۷

چهل ساله نابودمون کردید! مقاومت به قدرت تبدیل می‌شود - الاهه بقراط

امکان ندارد ویدیویی را که مقاومت دختر جوانی را در برابر یک مأمور مؤنث حزب‌اللهی و سیاه‌پوش «گشت ارشاد» نشان می‌دهد ببینید و بغض‌تان از خشم نترکد. به ویژه زمانی که دختر در میان هیاهو و تهدیدهای نسل دیگری از «زهراخانم»ها، فریاد می‌زند:‌ «ولم کن! چهل ساله نابودمون کردید!» بدون آنکه خودش همه این چهل سال را تجربه کرده باشد.

چنین اتفاقی در هر جامعه‌ای که اندکی بر نظام حقوقی انسانی استوار باشد، سبب چندین استعفا از سوی مقامات مسئول می‌شود. اما در جمهوری اسلامی ایران، سرکوب، فشار سیستماتیک بر فرد و جامعه، زیر پا گذاشتن حقوق شهروندی، دخالت در روش و رفتار خصوصی افراد، کاملا قانونی است!
هم این مؤنث حزب‌اللهی که می‌خواهد دختر جوانی را در خیابان به خاطر روسری خفه کند و هم آن مذکر آتش‌به‌اختیار که از سکو بالا رفت و با لگد یکی از «دختران خیابان انقلاب» را به پایین پرتاب کرد، همه به قوانین و مقررات شرع و نظام خود عمل می‌کنند. هار شدن آنها به پشتوانه‌ی سیستم قضایی مبتنی بر شرع است.
نظام حقوقی ایدئولوژیک و فرقه‌ای و داعشی است که این مزدبگیران را به طور سیستماتیک و وسازمان‌یافته در برابر مردم و حق آزادی و اختیار آنها و در برابر تنوع و رنگارنگی جامعه قرار می‌دهد. وگرنه، اگر این افراد از روی عقیده و بدون پشتوانه‌ی قانونی عمل می‌کردند، مانند هر جرم و تبهکاری دیگری، به نمونه‌های معدود فردی تبدیل می‌شدند که با پیگرد و مجازات شمارشان کمتر هم می‌شد!
به این ترتیب، شما، زمامداران جمهوری اسلامی، مقامات و مسئولان و مأموران روحانی و نظامی و شبه‌نظامی و پاسدار و بسیجی و لباس‌شخصی و آتش‌به‌اختیارهای ذوب‌شده در عقاید کور و ارتجاعی و ضدآزادی و ضدزن، شما حزب‌اللهی‌ها و مذهبیون افراطی، بترسید از روزی که این فریادها از مقاومت به قدرت تبدیل شود.
از فریاد سه نسلی بترسید که در دوران خودتان بالیده و بزرگ شده‌اند اما با آموزش‌های شما بیگانه‌اند و به جهانی بسی فراتر از دنیای حقیر شما متصل هستند. جهانی که در آن «آزادی» و «اختیار» و «کرامت انسانی» آنقدر حرف برای گفتن دارد که جایی برای سخنان قرون وسطایی شما، مردگانِ متحرک و اجسادِ سربرآورده از تاریکی‌ها و سیاهی‌های قرون گذشته، باقی نمی‌ماند.
هیچ «امت» و گوسپندی در کار نیست تا شما که عقل و درایت و زبان و بیان‌تان به پای یک کودک دبستانی جهان مدرن و جوامع پیشرفته نمی‌رسد، داعیه‌ی «رهبری» آن را داشته باشید.
دلتان را به هواداران مزدبگیر و یا به افراد صف‌های انتخاباتی که بیشتر آنها می‌خواهند سر به تن شما نباشد، خوش نکنید!
در همان رأی‌گیری سال ۹۲ وقتی رهبرتان التماس کرد حتی اگر مخالف هم هستید در رأی‌گیری شرکت کنید، معلوم بود که فاتحه‌‌ی نظام‌تان خوانده است!
حالا هم وقتی فرمانده نیروهای انتظامی نظام‌ می‌گوید: «ما دستور داده بودیم اگر مقاومتی صورت گرفت، مأموران رها کنند»، یعنی شرایط به گونه‌ای تغییر کرده که کفه‌ی مقاومت سنگین‌تر از کفه‌ی سرکوب شده است! حکومت‌ها با سرکوب، سرنگون می‌شوند؛ مردم سرکوب‌شده اما با مقاومت به پیروزی می‌رسند. این بازی نغز روزگار است!

[کیهان لندن شماره ۱۵۷]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر