تارنمای دکتر احمد پناهنده
احمد پناهنده
می دانم که از ادب بویی نبردی.
اما با این سن و سال، باید کمی شعور کسب کرده باشی که بی مالیات و مثل یک عابر پیاده از شکم حرف نزنی بلکه از فهم و شعور ذهنی تان بهره بگیرید که حتمن هم آن را ندارید.
با خود می گویم
یعنی یک قالیچه و چند صد دلار پول، اینقدر ارزش دارد که آدم باید شرف و وجدان خودش را به حراج بگذارد و مجیزگوی کسانی شود که در بی رحمی و ضد انسان بودن، گوی سبقت را از همه ی آدمخواران و جنایتکاران تاریخ بشریت، ربوده اند؟
یعنی اینقدر بی شرف و بی وجدانی، آقای پائولو کوئیلو؟
آخر تو را چی به ابراز نظر سیاسی در مورد شخصیت ها، آنهم در مورد ایران
تو اصلن چه میزان آشنایی و یا آگاهی از ایران و ملت ایران و تاریخ ایران داری؟
اینکه یکبار به ایران سفر کرده باشی به خاطر گرفتن یک قالیچه یا چند هزار دلار از خون و چرک مردم ستمدیده ی ایران، دلیل نمی شود که پابرهنه وارد عرصه ای بشوی که صلاحیت و شعورش را نداری که هیچ حتا از ادب بدوری؟
نکند دوباره در این شرایط ِ قحط الرجال در حکومت اسلامی ِ ضد ایرانی، باز با یک قالیچه و چند صد دلار سبیلت را چرب کردند تا مثل خری نفهم، عرعر بکنی که:
"خفه شو! ساواک مرده است، و اگر تو به دنبال یک کودتای دیگر باشی، مانند کودتایی که سازمان سیا در سال ۱۹۵۳ سازماندهی کرد، مردم ایران برای حمایت از کشورشان بر میخیزند."
یعنی خیزش سراسری ملت ستمدیده ایران، اینقدر آزارت داده است که خوابت به هم بزند و در برزیل، آفتابه های مستراح آخوندهای اسلامی ِ ضد ایران و ایرانی را ردیف کنی؟
ای تف بر تو و آن کتابی که نوشتی که از شعور و ادب، مایه ای نداری
تو می فهمی که وقتی در این شرایط که سراسر ایران، ملت ایران، نام شاهزاده رضا پهلوی را ترانه و آواز می خوانند، توهین می کنی، یعنی به ملت ایران توهین کردی؟
می دانم این پرسش برای تو سخت است
چون نه شعوری داری و نه از ادب بویی بردی تا بغهمی توهین کردن یعنی چه
تو چکاره هستی که به شاهزاده رضا پهلوی می گویی، خفه شود؟
یعنی یک قالیچه و چند صد دلار پول باید تو را به این درجه از حضیض برساند که هذیان بگویی؟
نکند تو هم در روضه ی آخوندها جو گیری شدی و در مصیبت کربلا بر سر زدی و گریبان پاره کردی و اشک بیرون ریختی
راستش را بگو
وگرنه سندش را برای مردم فاش می کنم
حال که دروغ می گویی پس این هم سند گریه ی تو در روضه ی آخوندی
"کوئیلو روز پنج شنبه که مصادف با اربعین حسینی بود، ساعت ۱۱:۰۰ بامداد از هتل هما حرکت کرد و به بازدید از مراکز مذهبی و آیینهای مذهبی ایران پرداخت. وی نخست به حرم حضرت عبدالعظیم رفت و به همراه همسرش به زیارت پرداخت و ادای احترام کرد… وی به شدت تحت تأثیر فضای روحانی حاکم بر جامعه ایران قرار گرفت و با مشاهده مزار شهدای گمنام به شدت گریست… بعد از ظهر روز پنج شنبه، به دیدن مراسم تعزیه امام حسین (ع) در بلوار اباذر تهران رفت… پنج شنبه شب در مراسم عزاداری امام حسین (ع) در منزل یکی از همکاران مرکز گفت و گوی تمدنها شرکت کرد و تحت تأثیر داستان غمانگیز شهادت امام حسین (ع) گریست."
خجالت نمی کشی مردک؟
می بینی چطور برای آخوندهای ضد انسان و ضد ایرانی در ایران، دم تکانی می کنی؟
حال می رسیم به عرعر دیگر تو در رابطه با به اصطلاح تو کودتا
تو اصلن معنی کودتا را می دانی؟
فکر نکنم بدانی. وگرنه اینطور بی مالیات حرف نمی زدی
حال برایت توضیح می دهم تا بفهمی و دفعه دیگر چنین غلطی نکنی که امروز کردی
معمولن، کودتا را یک زیر دست علیه مافوقش انجام می کند
مثل افسران ارتش یا شخصیت هایی از این دست علیه نخست وزیر یا رئیس جمهور و یا پادشاه کشور
در سال 1953 محمد رضا شاه بالاترین مقام کشوری و لشکری را دارا بود
نخست وزیر مقام درجه دوم را داشت
آخر چطور می شود که یک مقام بالاتر، علیه مقام پایین تر، کودتا کند؟
و این مقام بالاتر با این کودتا، چی می خواست بدست بیاورد که نداشت؟
حالا متوجه شده ای که یاوه می گویی؟
آری کودتا شده بود
آن هم از طرف مصدق، علیه پادشاه کشور در 25 مردادسال 1332 نه بر عکس
در پایان
توصیه من به عنوان یک نویسنده ی سیاسی و فرهنگی و شاعر، به شما این است که بهتر است به قول ما گیلک ها:
" تی هَندی چره، بچری"
یعنی در عرصه ای که سوادکی داری، بمانی و نه به خاطر یک قالیچه و چند صد دلار اینطور، وارد عرصه ای شوی که سوادش را داری و نه شعور آگاهی اش را
از این جهت است که اینچنین خودت را ضایع می کنی
احمد پناهنده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر